• میسه /Maisse/

قریه‌ای در چهل باغتوی پشی       

میسه یکی از قریه‌های چهل‌باغتوی پشی است که معمولاً در آن بیش از ۶ خانوار زندگی می‌کنند. در گذشته زندگی در قریه‌ها و روستاها گسترده‌تر بود و امروزه به دلیلِ مهاجرت‌ها، تعدادِ خانواده‌ها کمتر شده و بیشتر به شهرهای بزرگ کوچ کرده‌اند.

زندگی روستایی با دشواری‌ها همراه بوده و مردمِ این قریه از گذشته‌های دور به نقل از بزرگان، با سختی و محنت، معیشتِ خود را تأمین می‌کردند. دربارۀ زندگی گذشته‌گان، معلوماتِ اندکی در دست است. آنچه درین نوشته به ثبت می‌رسد، بطور شفایی از بزرگانِ این منطقه نقل شده است. مردمانِ این قریه همانندِ دیگر مناطق هزارجات، از آموزش معارف و همچنان و پست‌های مهمِ اداری و دولتی محروم بوده و تعدادِ کمی از آن‌ها صِرفاً سواد ابتدایی خواندن و نوشتن داشته‌اند.

یکی از دلایل عمده آن در صد سال اخیر این بوده که امیرعبدالرحمان خان، هزاره‌ها را به کوهستان‌ها راند و راه‌های ارتباطات آن‌ها را توسط صخره‌ها و کوه‌ها مسدود کرد. مناطقِ هزاره‌ها در طول تاریخ همواره مورد چور و چپاول اقوام حاکم و قبایل کوچی قرار گرفته و تمام دار و ندار آن‌ها را غارت کرده‌اند. بناً معلوماتی که جمع‌آوری نموده‌ام، بیانگر زندگی نسل‌های گذشته و حال هزاره‌هاست.

این معلومات از طریق بزرگانِ این منطقه بدست آمده که هنوز در قیدِ حیات هستند وخاطرات از روایت‌های پدران و پدرکلان‌های شان به سینه دارند. در سال ۱۳۹۹ﻫ. ش/۲۰۱۹م، مریضی کرونا اکثریت کلان‌سالان ما را گرفت و نتوانستیم داشته‌های آن‌ها را ثبت تاریخ کنیم. فعلاً کسانی‌که برای ما معلومات داده‌اند؛ قادرعلی قاسمی، حاجی علی‌بابا ارباب و عوض‌علی مرادی از کهن سالان قریه میسه می‌باشند که در مورد شجره‌نامه، مسجد، آثار تاریخی، رسوم و عنعنات قریه میسه از صد تا صدوپنجاه سال قبل است.

برخی دیگر از جمله ملامحمد اسحاق فاضلی در مورد تاریخچۀ نکاح و آموزش در مکتب خانگی یا مسجد، محمد ایوب علی‌زاده، حکیمه علی‌زاده، حکیمه زاهدی، شریفه زاهدی و غیره در جمع‌آوری تعداد نفوس، تکمیل شجره‌نامه قریه میسه همکاری نموده‌‌اند.

قریه میسه در قسمت شرقی چهل باغتوی ‍پشی موقعیت داشته و دارای ۲.۱۸۷کیلومتر مربع مساحت می‌باشد. این قریه از طرف شمال با فاصله ۲۹۶۴متر با قریه‌های وارِ مُرغ، سیاه‌زمین، سرخ کَنَک و پامک، از طرف غرب با فاصله ۶۳۱ متر با قریه نورک، از طرف جنوب غرب با فاصله ۱۰۷۷متر با قریه آسیاب خانه، از طرف جنوب با فاصله ۱۲۱۳متر با قریه آهنکشته و از طرف شرق با فاصله ۲۱۳۷متر با نَی قول هم سرحد می‌باشد.

قریه ماله نیز که متمم و مکمل قریه میسه است، با میسه در یک ملا‌بستی قرار دارد. این قریه در قسمت شمال چهل‌باغتوی پشی، با مساحت ۰.۳۹ کیلومتر مربع موقعیت دارد. قریه ماله از طرف شمال با کوه‌های ماله و زنگی، ازطرف شرق با دشتک و قریه گندو، از طرف جنوب با قریه مقصود و کوه سووزگردو و از طرف غرب با قریه زنگی هم سرحد می‌باشد.

ساکنین قریه‌های میسه و ماله؛ دارای ارتباط نزدیک خونی و خانوادگی بوده که در سرزمین، فرهنگ و عنعنات مشترک می‌باشند. بناً مساحت مجموعی قریه‌های میسه و ماله بدون در نظر داشت مساحت علف‌چرهای سرتاله و سبزسنگ‌ها، تقریباً به ۲.۵۷۷ کیلومتر مربع می‌رسد.

قریه میسه دارای کوه‌ها و مراتع زیاد می‌باشد که از جمله کوه‌های آن می‌توان از کوه‌های جوقول، تخت، زرسنگ، بالنه گیرو، تینه گیرو، گیروی چال، کوه کدلک، قلم‌توپ، پریخشه، کوه سَکسَه و پِیتَو آسیاب خانه نام برد. و از جمله علف‌چرها می‌توان از سرآب نی‌قول، سبزسنگ‌ها (سبزسنگ کته و ریزه یا کلان و خورد)، جوقول و هم‌چنان در قسمت غرب چهل‌باغتوی پشی، زمین‌ها و علف چرهای سرتاله (سرتیله) نام برد.

زمین‌ها وعلف‌چرهای سرتاله ابتداء مربوط میسه، ماله و تمقول بوده که بعدها بعضی خانواده‌ها از جمله حیدر زوار و سلمان، مُلکِ سرتاله خود را به مردم گزکی فروخته‌اند و متباقی مردم میسه، ماله و تمقول در زمین و علف‌زارهای سرتاله شریک‌اند. در زمین سرتاله (سرتیله) اکثراً رشقه می‌کارند و از کوه‌های آن بیده و هیزوم جمع‌آوری می‌کنند. علف‌چرهای مشهور سرتاله عبارت اند از: شاه بَز خو، کَوُور، گوش خر، یتیمک وغیره.

قریه میسه دارای چشمه‌های طبیعی و کاریزها نیز می‌باشد. از جمله می‌توان به چشمه‌ سقاو در وسط قریه، چشمه کاکا در قول شَیدر‌، چشمه‌های شیلبی و سوختنک در قول کدلک و کاریز رایدی (راهِ ده) اشاره کرد. هر چند در گذشته‌ها به نسبت بارندگی دارای چشمه‌های زیاد بوده، اما در سال‌های پسین اکثریت آن‌ها از اثر خشک‌سالی از بین رفته است.

درین اواخر استفاده ازچاه‌ها اهمیت قابل ملاحظه پیدا کرده و مردم بیش از هرچیز برای استفاده آب‌های زراعتی به حفر چاه‌ها روی آورده است. در گذشته‌ چاها تنها وسیله‌ی استفاده آب‌های آشامیدنی در قریه‌ها بود، اما ازسال‌ ۱۳۹۵ﻫ. ش/۲۰۱۶م به این‌طرف، مردم از چاه‌ها برای آبیاری زمین‌های زراعتی نیز استفاده می‌کنند.

در حال حاضر هر خانواده میسه دارای ۲- ۵ عدد چاه در قریه می‌باشند که شاید دلیل خشک‌شدن اکثر چشمه‌ها از جمله چشمه‌ سقاو و کاریز رایدی نیز حفر بیش از حد چاه‌ها باشند. چون در طول تاریخ چشمه‌ سقاو برای اولین بار در سال ۱۴۰۱ﻫ. ش/۲۰۲۲م در تمام فصل سال خشک بوده‌ و شاید برای همیشه مردم قریه از داشتن آن محروم گردیده است.

قریه میسه بنا بر موقعیت جغرافیایی خود یک قریه نسبتاً گرم در چهل‌باغتوی پشی می‌باشد که از حاصلاتِ مهم زراعتی آن از جمله حبوبات: گندم، جو، جواری، لوبیا، نخود، موشونگ، عدس و غیره، از جمله‌ای سبزیجات: کدو، کچالو، پیاز،زردگ، شلغم ، بادرنگ، بامیه، فاصیلیه وانواع سبزی ترکاری، از جمله میوه جات: توت، انواع زردالو، سیب، انگور، شفتالو، گیلاس، بادام‌، چهارمغز و غیره می‌باشد که بیشترین صادرات قریه میسه را نیز کِشته، هسته زردالو، بادام و درختان شاه‌بید و آرر تشکیل می‌دهد.

منابع طبیعی درین قریه گرچه سروی نشده ولی سُرب در تپه‌های آن دیده می‌شود که شاید در آینده معدن سرب رسمی شود. علاوه بر سرب، تپه‌های میسه دارای سنگ‌های گرانت نیز می‌باشد.

اوضاع بشری قریه میسه

ساکنین قریه‌های میسه، ماله و تمقول فرزندان الداقولی ولد ترمّد ولد قرباعلی می‌باشند. الداقولی دارای سه فرزند بنام‌های یارسه، خُدی و راکه‌پشی یا دلجم بوده است. ساکنین تمقول از اولاده یارسه و ساکنین قریه‌های میسه و ماله از اولاده خُدی و راکه‌پشی (دلجم) می‌باشند.

در قریه میسه شش خانوار بزرگ (پنج خانوار فرزندان الداقولی و یک خانوار از فرزندان موله) زندگی می‌کند که قرار ذیل است:

آشی (هاشم) ولد قربو ولد راکه پشی ولد الداقولی ولد ترمد ولد قرباعلی ولد دوست‌علی که شامل خانواده‌های (اولاده محمدجمعه رامک، محمدعیسی، عوض‌علی، علی‌بابا، اولاده علی‌بخش، موسی بولدال، قنبر کربلایی و چوپان) می‌شوند.

زرداد ولد خدی ولد الداقولی ولد ترمد ولد قرباعلی ولد دوست‌علی که شامل خانواده‌های (محمدحسن زوار، موسی زاهد، میرزا، طاهر، سلمان‌علی، عوض‌علی و سلطان‌علی) می‌شوند.

خدول ولد خدی ولد الداقولی ولد ترمد ولد قرباعلی ولد دوست‌علی که شامل خانواده‌های {اولاده‌ای بابه جان (غلام حسین بَیو، محمدحسن، محمدجمعه، عوض‌علی)، اولاده‌ای علی‌جان (غلام‌حسین، غلام رضا، خدانظر)، اولاده‌ای برات علی بیرگید (اسحق‌علی، احمدعلی، حسین‌بخش، رضابخش)، اولاده‌ای شفا و عسکرکربلای (‌خانواده‌های نوروزعلی، قاسم وسلطان)، اولاده‌ای علی جمعه (خانواده‌های نوروزعلی،‌‌ علی‌رحم، محمدجان و علی‌یاور) و خانواده‌های قربان‌علی، خدارحم، محمدجمعه)} می‌شوند.

عاشورکی ولد خدی ولد الداقولی ولد ترمد ولد قرباعلی ولد دوست‌علی که شامل خانواده‌های (چمن‌علی، صادق، غلام حسین، غلام رضا، غلام محمد، عوض‌علی، رضابخش، خلیفه موسی، علی‌عطا، ملاجمعه، حسن‌علی، ابراهیم) می‌شوند.

ملاالک ولد خدی ولد الداقولی ولد ترمد ولد قرباعلی ولد دوست‌علی که شامل خانواده‌های نوروز کربلایی و قنبر کربلایی (حاجی‌علی‌بابا، حاجی‌اسحاق، افغان‌علی، صفدرعلی، سرورعلی، عوض‌علی و خداداد) می‌شوند.

حیدرعلی ولد علی‌زوار ولد فیض‌محمد ولد فقیرحسین ولد دم‌خوش ولد نفس‌علی ولد موله ولد گیره ولد دوست‌علی که شامل خانواده‌های (شیخ محمدامین، محمدانور، عوض‌علی، جان‌علی و صمدعلی) می‌شوند.

بیشترین ساکنین فعلی قریه‌های میسه و ماله در ولایت‌های هلمند، کابل، دایکندی و دیگر کشورها از جمله کویته پاکستان، ایران، آسترالیا، ایالات متحده امریکا، انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی مهاجر هستند و تعداد اندک از جمعیت اصلی آن در منطقه یعنی در قریه‌های مذکور ساکن هستند.

نفوس مجموعی قریه‌های میسه و ماله بصورت شفاف قابل جمع‌آوری نیست مهم‌ترین دلیلِ آن این است که یک‌تعداد از خانواده‌ها از گذشته‌های دور از میسه مهاجر گردیده و فعلاً در جاهای دیگر سکناگزیده‌اند که از جمله می‌توان به بعضی این مهاجرین اشاره کرد:

عبدالعلی ولد شفا ولد خُدُول که در گذشته‌های دور به اثر جنجال‌های خانوادگی از قریه میسه مهاجرت کرده و فعلا ساکن ولایت دایکندی می‌باشد که اولاده‌ای شان فعلا به ۱۶-۱۸ خانواده می‌رسند. ما از تعداد نفوس آن‌ها معلومات دقیق نداریم.

محمدجمعه ولد رامک ولد هاشم یا آشی ولد قربو ولد راکه‌پشی که به دلایل نامعلوم در پساکوی مشهد مهاجرت کرده و ما در مورد جمعیت آن‌ها نمی‌دانیم.

برادر غلام زوار ولد هلاکو ولد زرداد به دلایل نامعلوم در پساکوی مشهد مهاجر شده، فعلاً تابعیت ایران گرفته، از جمعیت و تعداد نفوس آن‌ها اطلاعات دقیق در دسترس نیست.

علی‌بخش ولد مرادعلی ولد آشی ولد قربو ولد راکه‌پشی که در گذشته‌های دور در پاکستان مهاجر شده، از اولاده‌ای وی معلومات نداریم.

یک‌تعداد خانواده‌های دیگر نیز هست که در مورد نفوس آن‌ها هیچ اطلاعی در دست نیست.

بدون در نظر داشت تعداد جمعیتِ آن‌هایی که در فوق ذکر گردید، قرار احصایه سال ۱۴۰۱ﻫ. ش نفوس قریه‌های میسه و ماله تقریباً به ۱۰۹۱ (یک‌هزار و نودویک) نفر می‌رسد که از آن جمله ۲۵۲ (دوصدو پنجا و دو) نفر در منطقه که اکثراً در قریه‌های میسه و ماله، ۴۱۰ (چهارصد و ده) نفر در ولایت هلمند، ۸۸ (هشتاد و هشت) نفر در ولایت کابل، ۳۴ (سی و چهار) نفر در ولایت‌های هرات و غزنی، ۱۳۴ (یک‌صدو سی وچهار) نفر در کشور پاکستان، ۱۷۳ (یک‌صدوهفتادوسه) نفر در دیگر کشو‌رهای منطقه و جهان ساکن هستند. ساکنین قریه‌های نام‌برده پیرو دین اسلام و مذهب شیعه دوازده امامی می‌باشند. زبان اصلی آن‌ها دری بوده که به لهجه‌ای هزارگی صحبت می‌نمایند.

اوضاع زراعت قریه میسه

قریه میسه از دیر زمان قریه زراعتی بوده و بیشترین درآمد آن‌ها مربوط به زراعت و مالداری می‌باشد. در گذشته‌های دور نیازهای اولیه مردم توسط کار در زمین‌های زراعتی مرفوع می‌گردید. مردم به دلیل عدم آشنایی با روش‌های مدرن زراعتی به‌شکل ساده و ابتدایی در زمین‌ها کشت و زراعت می‌کرد. مردم اکثراً با بیل و کلنگ زمین‌ها را شخم می‌زد، بعضاً با گاوهای نر قلبه می‌کرد و در آن گندم، جو، جودر، جواری ،شرشم، شفتل و رشقه می‌کاشت.

موادهای کیمیاوی تقویت‌های زراعتی نیز در گذشته‌ها وجود نداشت. تنها از کودِ حیوانی در زراعت استفاده می‌شد. بنابه همیل دلایل در آمدهای زراعتی کافی نبودند.

حاصلات مهم زراعتی مردم در ۱۵۰ – ۱۰۰ سال قبل از امروز به ترتیب جودر، جو، شخل، گندم، جواری، شلغم وغیره بود که مردم آن را بسیار به سختی تهیه می‌کرد. به این دلیل که محصولات جودر، جو و شخل حاصلات بیشتر داشت. بناً مردم هم بیش‌ترین استفاده را از آن‌ها می‌کرد. گندم حاصلات کمتر داشت.از یک‌طرف مردم به مهارت‌های کاشت، آبیاری و زراعت به‌شکل درست بلدیت نداشت و از طرف دیگر انواع کودهای کیمیاوی که امروزه در زراعت استفاده می‌شود، برای مردم قابل دسترس نبود، لذا تنها از کود حیوانات خانگی در زراعت استفاده می‌شد. خلاصه اینکه زندگی مردم بیشتر متکی به زمین و کار در زمین‌های زراعتی بود. بعدها کم‌کم در روش‌های زراعتی تغییرات بوجود آمد و مردم به کاشتن انواع حبوبات، میوه‌جات، سبزی‌جات، درختان مثمر و غیرمثمر رو آورد.

در طول تاریخ مردم میسه در تلاش پیدا کردن راه‌های بهتر برای زراعت بوده است. امروزه نیز یک بخش عایدات مردم در قریه به زمین‌های زراعتی متکی می‌باشد. کسانی‌که در قریه زندگی می‌کنند، درآمد شان از زمین‌های زراعتی قریه می‌باشند. امروزه مردم به روش‌های بهتر زراعت و انواع کودهای کیمیاوی دسترسی دارد، اما نبود آب‌های کافی از چالش‌های عمده زراعت در چند سال اخیر می‌باشد.

هرچند مردم میسه در ده سال اخیر به حفر چاها برای استفاده در زراعت رو آورده‌اند و اکثریت خانه‌ها بیش از دو چاه دارند. در قریه میسه به علت خشک شدن چشمه‌ها و کاریزها، از چالش‌های عمده زراعت می‌باشند. امروزه تقریباً اکثریت زمین‌داران از آب‌های چاه که توسط سولر کشیده می‌شود در زمین‌های زراعتی استفاده می‌نمایند.

مالداری

مالداری در کنار زراعت، یک بخش عمدۀ از اقتصاد قریه میسه را تشکیل می‌دهد. مالداری و استفاده از حیوانات خانگی در طول تاریخ مشکلات عمده اقتصادی مردم را برطرف کرده ‌است. نه تنها از شیر و گوشت حیوانات برای خوراک؛ بلکه از پشم و پوست آن‌ها برای پوشاک نیز استفاده صورت می‌گرفت. اکثریت خانواده‌ها با نگهداری گاو، گوسفند، بز، مرغ‌خانگی و غیره بسیاری از مایحتاج زندگی خود را مرفوع می‌ساخت.

پشم گوسفند یک بخش بزرگ از درآمد و زندگی مردم خصوصاً زنان در قریه بود که بعد از ریسیدن در تهیه پوشاک از قبیل لباس شال، گلیم، نیکر (شلوارِ گرمِ زمستانی)، کمپل، جوال وغیره استفاده می‌کردند. از محصولات حیوانی در قریه تنها گوشت، روغن، پشمِ گوسفند وتخم مرغ قابلیت تبادله با اجناس دیگر را داشت.

هرچند امروزه مالداری اهمیت گذشته را ندارد، ولی با آن‌هم مردم در قریه برای رفع مایحتاج خود حیوانات خانگی نگهداری می‌نماید. هر خانواده در قریه تقریبا ۸ – ۱۰ رأس مواشی بز و گوسفند دارد. دو رأس بز برای استفاده لبنیات، یک الی دو گوسفند برای لاندی (قدیتی)، یک گوسفند برای نذر محرم و دو الی سه گوسفند و بره، برای مهمان‌داری‌های مهم نگهداری می‌نماند. پشم گوسفند اهمیت خود را بصورت کامل از دست داده است. به ندرت خانواده‌هایی است که پشم گوسفند را می‌ریسند و می‌فروشند. امروزه جای گلیم و پوشاک پشمی را پوشاک بازارهای صنعتی تصاحب کرده است.

کارگری

یک تعداد خانواده‌ها بوسیله کارگری، دهقانی و چوپانی امرار معیشت می‌کردند. در گذشته‌ها به نسبت کثرت نفوس و کمبود زمین‌های زراعتی، یک‌تعداد افراد برای کار در بیرون از منطقه مهاجرت کرده‌اند که تا هنوز هم به قریه برنگشته و صاحب ملک و زمین در مناطق مهاجرت شده‌اند.

هرچند امروزه دهقانی و چوپانی وسیله‌ی انتخابی برای امرار معیشت نیست، اما کارگری در داخل و خارج ازقریه، خصوصاً مسافرت در کشورهای خارج از افغانستان از راه‌های عمدۀ در آمد برای یک‌تعداد خانواده‌های قریه میسه می‌باشد.

دکانداری

تجارت که اساس اقتصاد امروز را تشکیل می‌دهد نیز در قریه میسه از گذشته‌های دور به شکل ابتدایی وجود داشته است. در ابتداء به دلیل عدم موجودیت و یا کثرت پول؛ جنس با جنس تبادله می‌شد. اجناس مهم ارزشی در قریه میسه تخم مرغ، سنگ رشته و قروت بود که تجاران در بدل جنس از مردم جمع‌آوری کرده و در بازار‌های عمومی به فروش می‌رساندند. از قدیمی‌ترین دکانداران قریه میسه از بوستان‌علی ماله که معروف به خلق آباد بود، نام‌برده می‌شود که در قریه ماله صاحب دکان بوده است.

بعدها عوض‌علی ماله همرای محمدایاز و خان‌محمد، دکان‌داران معروف قریه‌های میسه و ماله بوده اند. آن‌ها دارای یک دکان مشترک در سنگماشه و یک دکان مشترک در بازار چهل‌باغتوی پشی بودند. هر چند آن‌ها قبل از دکان مشترک در بازار هر کدام در قریه‌های خود شان نیز صاحب دکان بوده‌اند.

آخوند نصرالله، محمدایوب‌ علی‌زاده، احمدعلی ماله، رحمت الله فرزند حاجی‌اسحاق، حاجی‌آصف زاهدی از جمله دکانداران فعلی قریه میسه می‌باشند.

وظایف رسمی یا دولتی

هرچند در گذشته‌ها از کارمندان رسمی و دولتی قریه میسه اطلاعی در دست‌رس نیست، اما از راکه‌ارباب (دلجم) که پدر خانوار هاشم یا آشی در میسه است قصه‌های شفاهی سینه به سینه می‌رساند که ایشان قریه‌دار پشی بوده، مالیات دولت را از مردم جمع‌آوری نموده و به دولت آن وقت که در قندهار مرکزیت داشت، انتقال می‌دادند. بیشتر ازاین معلومات در دست نیست.

بعد از اینکه مردم به درس و تحصیل روی آورد، یک‌تعداد مردم قریه میسه نیز برای دست‌رسی به فعالیت‌های رسمی و دولتی تلاش کرد و امروزه یک‌تعداد افراد و اشخاص کارمندان شرکت‌های دولتی و خصوصی هستند.

آثار تاریخی

در قریه‌ میسه هرچند قلعه‌ها و بنا‌های تاریخی وجود ندارند، تنها بعضی آثار موجود در قریه نمایان‌گر قدامت تاریخی قریه می‌باشند. که قرار ذیل است:

سنگ قبر راکه‌پشی شاید از قدیمی‌ترین اثری تاریخی باشد که تا هنوزهم بنام خودش موجود است. بنا به گزارش‌ها، سنگ قبر راکه‌پشی که در حدود دو متر طول دارد توسط خودش از نیچه (ساحه‌ای در قریه میسه) آورده شده است، احتمالاً 3۰۰ سال قدامت تاریخی دارد.

مزارهای موجود در قریه میسه نیز نمایان‌گر قدامت تاریخی است. زیرا گزارش‌های شفاهی در این مورد بیانگر آن‌ است که آن‌ها از گذشته‌های دور در قریه میسه موجود بوده است. این زیارت‌ها معروف به سیدحاجی، تناخاک و شاهِ‌ مَردو (شاهِ مردان) می‌باشند، بنابه باورهای تاریخی، این مزارها از اهمیت خاص برخوردار بوده است.

سقاو یا چشمه‌ی وسط قریه نیز بنا به گزارش‌های شفاهی؛ از جمله قدیمی‌ترین مرکز آب و تجمع زنان بوده است. سقاو برای مردم از اهمیت خاص تاریخی برخوردار است؛ چون نه تنها محل استفاده آب برای مردم؛ بلکه مرکز تجمع زنان قریه، مرکز تبادله افکار و درد دل‌های آن‌ها و حتی از گذشته‌های دور تا سال‌های۱۳۶۰ﻫ. ش/۱۹۸۱م به دلیل نبود حمام در ساختمان‌ خانه‌های قدیمی، حیثیت حمام (غسل‌خانه) را برای تمام مردم قریه داشته است.

مسجد

برای اولین بار مسجد در سال ۱۳۲۸ﻫ. ش/۱۹۴۹م، توسط غفارخان اجباری شد. قبل از آن در میسه مسجد وجود نداشت. در سال ۱۳۲۸ﻫ. ش/۱۹۴۹م غفارخان سید معتصب دهندوره را برای انجام چند مأموریت به چهل‌باغتوی ‌پشی فرستاد که از جمله مأموریت‌های وی ساخت مسجد در هر قریه‌ها بود. در میسه نیز در همان‌سال جای مسجد در آش‌کشته تعیین و صیغۀ مسجد خوانده شد. بعد مردم یک اطاق کوچک بنام مسجد در آنجا بنا کرد که در آن‌وقت فقط برای نمازخواندن و شال‌ملی (پروسه ساخت الیاف و تکه‌های محلی) استفاده می‌شد.

به علت نبود ملا، موقعیت مسجد در یک‌طرف و ظرفیت کوچک مسجد در قریه کارهای دیگر از قبیل آموزش، تشیع جنازه، نماز جماعت و غیره در مسجد انجام نمی‌شد. به مرور زمان و کثرت نفوس، مسجد در وسط قریه ساخته شد تا مراسم به‌شکل بهتر برگزار شود. پنجاه سال قبل از امروز، مسجد فعلی یک اطاقه بود، اما بعدها انکشاف داده شده، یک اطاق زنانه و آشپزخانه به آن اضافه و ساختمان آن بزرگ‌تر از قبل ساخته شد.

در سال ۱۳۶۹ ﻫ. ش/۱۹۹۰م، غسل‌خانه نیز توسط محمدحسن زوار به ساختمان آن اضافه گردید. قبل از آن مسجد غسل‌خانه نداشت و مردم مجبور بودند میت را در بوُم واری مرغ و یا در کاریز رایدی غسل بدهد.

شکل امروزی مسجد در سال ۱۳۸۵ ﻫ. ش/۲۰۰۶م به کمک مردم قریه ساخته شد. فعلا مسجد قریه میسه دارای یک اطاق دوازده متره مردانه، یک اطاق هشت متره زنانه، دو دهلیز، آشپزخانه، انباری و غسل‌خانه می‌باشند.

علاوه بر این میسه و ماله دارای یک مسجد در قریه ماله است که بنابه دوری راه و کثرت نفوس مردم ماله ساخته شده و از آن استفاده صورت می‌گیرد. مسجد قریه میسه محل آموزش دروس خانگی (مسایل دینی)، محل نماز گزاری، محل برگزاری مراسم عزاداری در شب‌های قدر و محرم، محل غسل و تشیع جنازه میت، محل تجمع مردم برای حل و فصل اکثریت قضایا، در کل مرکز اجرای تمام فعالیت‌های آموزشی، اجتماعی و فرهنگی می‌باشند.

سیر تاریخی آموزش در قریه میسه

آموزش همان‌طوری‌که در تاریخ مراحل گوناگونی را سپری کرده است، در قریه میسه نیز از گذشته‌های دور تا امروز مراحل متفاوتی را پشت‌سر گذرانده است. در گذشته‌های دور آموزش و درس خواندن به شکل رسمی وجود نداشت. اگر کسی از میسه مسافرت می‌کرد؛ درکدام کشوری دیگری فقط خواندن را و بعضاً نوشتن را می‌آموخت. از آن جمله برات زوار پدر محمدعیسی مرادی از جمله کسانی بود که در پاکستان خواندن را یاد گرفته بود؛ وقتی به قریه برگشت تمام خواندن و نوشتن از قبیل نوحه، خط (نامه)، دعا و حمله خوانی (کتاب داستان بنام حمله) توسط وی صورت می‌گرفت.

چون خواندن و نوشتن توجه بعضی‌ها را به‌خود جلب می‌کرد؛ هرکس می‌کوشید خط خوان شود. از آن جمله پدر نوروز کربلایی فرزندش نوروز را برای آموختن با خرچ و خوراک‌اش به خانه‌ای ملاحسن ملیکک می‌فرستاد. بناً آموزش بسیار شکل ابتدایی و سنتی داشت. انتظار مردم از خواندن فقط آموختن قرآن و خط (نامه خواندن و نامه نوشتن) بود.

در میسه بعضی اشخاص از جمله موسی زاهد نیز بود که به اثر تلاش و کوشش خود در کوه‌ها و سر کار خواندن و نوشتن را یاد گرفت. بعد‌ها بدون رفتن به مکتب، ملا شده بود که در بسیاری حالات مشکلات مردم را از نگاه دینی و عقیدتی حل می‌کرد.

اینگونه آموزش تا ۵۰ سال قبل از امروز ادامه داشت. اما پس از آن کسانی‌که علاقه‌مندی به یاد گرفتن داشت، در مسجد نورگ برای آموختن می‌رفتند و بعد از آن برای اولین بار مردم میسه تصمیم گرفت که ملا بگیرند تا شاگردان بهتر و آسان‌تر به آموزش دسترسی داشته باشند.

برای اولین بار مردم میسه، ملا فقیر را در قریه استخدام کرد. در ابتداء ملا هم شاگردان را در خانه‌های مردم به نوبت جمع می‌کرد. ولی بعد از ساخت مسجد، شاگردان برای یاد گرفتن در آنجا جمع می‌گردید.

به همین منوال کتاب‌های آموزشی نیز مراحل متفاوتی را پشت‌سر گذرانده است که در ابتداء احتمالاً در ۶۰ سال قبل از امروز کتاب قاعده بغدادی به ندرت پیدا می‌شد و ملا مجبور بود تا الفبای قرآن را در تخته بنویسد و به شاگردان بیاموزاند، بعد از الفبا کلمات حروف ابجد، حمد و سوره، کتاب پنج گنج که به کثرت یافت می‌شد به شاگردان تدریس می‌گردید، کتاب‌های دیگر از جمله ورقه و گل‌شاه، حیدر بیگ، فلک ناز، تا بالاخره می‌رسید به قرآن، حافظ و نصاب.

به ندرت شاگردان بالاتر از نصاب درس می‌خواندند. چون بعضًی ملا‌ها هم سواد ملایی کامل نداشتند. اما بعد‌ها روش‌های درسی تغییر یافت. نه‌تنها مکتب خانگی بلکه؛ مکتب دولتی نیز به فعالیت آغاز کرد و مردم اعم از دختر و پسر به مکتب شامل گردید.

مکتب دولتی که بنام مکتب سرکاری یاد میشد، در ابتدا مردم با خواندن دختران و حتی رفتن پسران به مکتب مخالفت می‌کرد. چون مردم آن زمان فکر می‌کرد که اگر پسران به مکتب بروند؛ کمونیست و بی‌دین می‌شوند، دختران اگر تحصیل کنند، ممکن است جادوگر شوند. چنین دیدگاه تا سال‌های ۱۳۷۰ ﻫ. ش/۱۹۹۱م در بین مردم مروج بود. گرچند رفتن پسران به مکتب معمول شده بود، کسی مخالفت نمی‌کردند، ولی اکثریت مردم با درس خواندن دختران مخالف بودند. باوجود مخالفت‌ها، اولین کسانی‌که دختران خود را از میسه شامل مکتب کردند، خانواده‌های محمدایوب و محمدحسن زوار بودند.

به تعقیب این‌ها خانواده‌های دیگر نیز دختران شان را شامل مکتب کردند و دختران با وجود مشکلات گوناگون؛ از جمله مخالفت‌های داخلی و حکومت دوره اول طالبان (اواخر دهۀ هفتاد) به درس خواندن ادامه داد تا اینکه در سال۱۳۸۰ ﻫ. ش۲۰۰م، شریفه رضایی، دختر محمد ایوب معلم شد. شریفه اولین معلم از قریه میسه بود. این معلمی زمینۀ رشد را برای دختران قریه بیشتر مهیا ساخت، چون مردم اولین ثمرۀ درس خواندن را بدست آورد. بعد از آن مردم از مخالفت با رفتن دختران به مکتب دست کشید و تقریباً تمام دختران قریه حتا دخترانی که سن شان بالا بود نیز شامل مکتب گردید.

در نهایت رفتن دختران و پسران به مکتب معمول شد. چون از یک‌طرف زمینه‌های آموزش در دوره اول حکومت مؤقت و ریاست جمهوری حامد کرزی مهیا شد و از طرف دیگر مردم از خواب غفلت بیدار شد. تشویق‌ها و سرازیر شدن کمک‌های خارجی در مکاتب نیز از دلایل رو آور دن مردم به مکتب گردیده بود.

قبل از اینکه مکتب چهل‌باغتوی پشی لیسه شود، از میسه کسانی بودند که برای ادامه درس‌های دوران لیسه، راه‌های پر پیج و خم سنگماشه را با پای پیاده طی کرده و خود را درآنجا به مکتب می‌رساندند. از جملۀ آن شاگردان ازمیسه، عزت‌الله‌ ذکی، محمدهادی‌ باهنر، قادرعلی‌ حیدری و عزیزالله، کسانی هستند که از چهل‌باغتوی پشی برای ادامه درس‌های مکتب به مرکز ولسوالی جاغوری می‌رفتند. آن‌ها در سنگماشه اطاق می‌گرفتند، بعد از ظهر پنجشنبه‌ها با پای پیاده به خانه می‌آمدند و شنبه‌ها دو باره می‌رفتند.

بعد از آنکه مکتب چهل‌باغتوی پشی در سال ۱۳۸۳ﻫ. ش /۲۰۰۴ﻫ. ش به لیسه تبدیل گردید، مشکلات درس خواندن، مکتب رفتن و فارغ شدن از صنف دوازده تا حدودی برای دختران و پسران حل شد، اما رفتن به دانشگاه و سپری کردن امتحان کانکور برای هر شاگرد، آرزوی دست‌ نیافتنی بود. (نگاه شود به سیر معارف چهل باغتوی پشی درین کتاب)

هرچند که تا حدی رفتن پسران به دانشگاه آرزوی هر خانواده بود، اما درباره رفتن دختران به دانشگاه، دیدگاه‌های منفی زیادی وجود داشت و تا هنوزهم کماکان وجود دارد. اما علی‌رغم چنین طرز تفکر، اولین دخترانی که این تابو را شکستاند، از میسه جواهیر دختر محمد ایوب و ضیاگل دختر گل محمد زاهدی بودند. این‌ها اولین دختران از قریه میسه بودند که در امتحان کانکور سال ۱۳۸۶ ﻫ. ش/۲۰۰۷م شرکت نموده و وارد دانشگاه شدند. دست آورد‌های تحصیلی قریه میسه:

ماستر 5 نفر، لیسانس 43 نفر، چهارده پاس 32 نفر، دوازده پاس 70 نفر، داکتر 5 نفر، معلم 13 نفر، کارمندان شرکت‌های بزرگ 4 نفر.

علاوه بر این، دست‌آورد تحصیلات مردم ما یک‌ مکتب بنام لیسه فیض‌محمد کاتب؛ از جمله مکاتب ممتاز غرب کابل است که توسط برادر محترم ما علی‌مدد اکبری از خانوار آشی (هاشم) که ساکن فعلی کابل و از جمله مهاجرین مردم قریه‌ میسه در ساحه زنگرِ پشی بوده، تأسیس گردیده است.

منابع: قادرعلی قاسمی، حاجی علی‌بابا ارباب و عوض‌علی مرادی، ملامحمد اسحاق فاضلی، محمد ایوب علی‌زاده، حکیمه علی‌زاده، حکیمه زاهدی، شریفه زاهدی و دیگر موی سفیدان چهل باغتوی پشی و قریه میسه. (مصاحبه مرضیه زاهدی، 2023)

نویسنده: مرضیه زاهدی

ویرایش و اصلاح: نادرشاه نظری،20 می‌2023

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *