فعال اجتماعی
براتعلی فرزند مرادعلیبیو در سال 1301ش، در قریه قلدی چهلباغتوی پشی، از توابع ولسوالی جاغوری ولایت غزنی متولد شده است. ایشان بدلیل اینکه فرزند کوچک خانواده بود، از روی نازدانگی وی را «بکله» خطاب میکردند که برای همیشه به همین اسم شهرت داشت.
برات علی سواد خواندن و نوشتن را نزد عالمان دین در مسجد همان قریه آموخت و پس از گذر مراحل نوجوانی، ازدواج کرد. در سالهای دهه چهل و پنجاه شمسی، مردم چهل باغتوی پشی طبق سنت دیرینه، مراسم عزاداری عاشورای حسینی را بهصورت دستهجمعی در مسجد، که در قریه میانه اعمار نموده بود، تجلیل بهعمل میآورد. برات علی بکله نخستین شخصی بود که خواندن نوحه را با سبک و ریتم جدید زنجنیر زنی به اجرا گذاشت که با شور و هیجان به صورت گسترده مورد تمجید و استقبال جمعی واقع شد. متعاقباً بهعنوان یک رسم جمعی در سایر مناطق تسری یافت.
اولین نوحهی را که ایشان به خوانش گرفته بود، «شاه شهیدان چه شده ای ذوالجناح، باب یتیمان چه شدهای ذوالجناح». این متن شعر برای مدت طولانی ورد زبان خورد و بزرگ در محافل و مراسم مذهبی بود.
در سال 1348ش، زمانیکه برای اولین بار مکتب دولتی در قریۀ چهلباغتوی پشی تأسیس گردید، عدم موجودیت مکان مناسب بخاطر آموزش و پرورش برای دانش آموزان، یکی از چالشهای بزرگ آن منطقه برای مردم و دولت بود. براتعلی بکله و برادرش علیجان پهلوان، بخاطر حمایت از سکتور معارف و دانایی در منطقه، بخش عظیمی از ملکیت شخصی خویش را جهت اعمار ساختمان مکاتب دخترانه و پسرانه بصورت داوطلبانه در اختیار مردم زادگاه خویش قرار داد که از آن زمان تا اکنون نسلهای زیاد از فرزندان آن دیار در مکان مناسب مشغول فراگیری درس و آموزش هستند که بعد از فراغت، مصدر خدمت به جامعۀ خویش میشوند
در سال 1356ش، یونیسف (صندوق بینالمللی سازمان ملل متحد برای کودکان) در مساعی مشترک با وزارت صحت عامه افغانستان، برنامه تطبیق کمکهای اولیه را که برای دولت و مردم افغانستان نقش حیاتی داشت و روی دست گرفته بود، ایشان براساس توافق جمعی مردم بهعنوان یک فرد با سواد منحیث نماینده معرفی گردید. بعد از سپری نمودن دوره آموزش مسلکی، تا آغاز سالهای انقلاب، بهحیث روغتیامل در بخشهای تطبیق کمکهای اولیه، مراقبتهای صحی برای کودکان و مادران، راهنماییهای صحی و تطبیق ادویهجات مورد نیاز در منطقه در خدمت مردم خویش قرار داشت.
در بحبوحۀ آغاز انقلاب علیه رژیم خلق و پرچم که شرایط افغانستان شدیداً بحرانی بود، براتعلی بکله به فعالیتهای سیاسی و نظامی آغاز نمود. او منحیث نمایندۀ تامالاختیار مردم چهل باغتوی پشی انتخاب شد و بخاطر دفاع از آزادی و استقلال وطن، از طریق اتحادیه مجاهدین در شهر کویتۀ پاکستان به مقاومت و مبارزات نظامی و سیاسی پرداخت.
براتعلی بکله، تا پیروزی انقلاب باگذر از راههای صعبالعبور و حتی با سپری نمودن مسیرهای طولانی و پیادهروی از مسیر ولسوالی جاغوری تا کویتۀ پاکستان در رفت و آمد بود. وی در قسمت ارایه مشورت، جلب کمکهای سیاسی و تسلیحاتی، انتقال آنها در منطقه، بخاطر تجهیز و اکمال مجاهدین، نقش فعال داشت.
از آنجایکه در شرایط گذشته، نهادهای دولتی و رسمی بخصوص در بخشهای عدلی و قضایی فعال نبود و هیچ نوع خدمات از اینطریق عرضه نمیگردید، تمام این مسائل بهشیوۀ سنتی به پیشبرده میشد. ایشان تا پایان عمر بخاطر رسیدگی به حل و فصل منازعات و دعاوی حقوقی، کسب اطمینان از تطبیق عدالت و حفظ اتحاد و انسجام قومی، در سطح منطقه باکمال بیطرفی و امانتداری، تلاشهای چشمگیر داشته است.
در عرصه زندگی خصوصی، برات بکله سه بار ازدواج کرد که ثمره آن شش پسر و چهار دختر بجا مانده است. در ازدواج دومی، خانم ایشان بر اثر حملۀ قلبی وفات نمود. این رویداد یکی از ناگوارترین حادثه در زندگی موصوف بود که تأثیرات روانی آن تاپان زندگی ایشان را همراهی کرد. در نتیجه این رویداد نامبرده به شعر و شاعری رو آورده بود:
خانه را ساختی و من چسان ویران کنم
بهر طفل نازنینت در کجا گریان کنم!؟
ادامه این وضعیت باعث انزوا و ناراحتی بیش از حد او گردید. تا آنجاییکه تصمیم به ترک دیار خویش گرفت. ایشان مدت هفت سال را در عالم غربت و مهاجرت در کشور پاکستان سپری نمود و بعد از عودت دوباره به زادگاه خویش، برای بار سوم ازدواج کرد.
سرانجام، براتعلی بکله در سال 1377 هجری شمسی، دار فانی را وداغ گفته به رحمت حق پیوست.
نویسنده: لیاقت فروتن
اصلاح و ویرایش: نادرشاه نظری، 1 می2023