فعال اجتماعی و فرهنگی
عبدالرزاق، مشهور به باباخان، در سال 1329هجری شمسی، مطابق با 1369 هجری قمری، در قریه «روشنک» از توابع چهلباغتوی پشی بهدنیا آمد. باباخان مطابق با محاسبه سال گاهشماری که در قدیم رایج بود، در سال پلنگ متولد شد. ایشان پس از مراحل کودکی، واجبات دینی و سوادآموزی را در مسجد منطقه فراگرفت و به کتابخواندن علاقهمند شد.
عبدالرزاق در آوان بزرگسالی، اندکی حرفه نجاری را از پدرش آموخت و پدرش دختر ملا سلمان جاله را برایش خواستاگاری کرد. تاجبیگم و عبدالرزاق که هنوز بسیار جوان بودند، 12 سال نامزاد ماندند و پس از این مدت طولانی، عروسی کردند.
تاجبیگم 9 سال بدون اولاد در خانه خسر بهسر برد. به باباخان پیشنهاد دادند که زناش را طلاق بدهد یا زن دیگری که بچه بزاید بیاورد؛ اما بابا خان نپذیرفت و پس از 9 سال اولین فرزندشان متولد شد. جامعه فقیر، خانواده پرنفوس و خشکسالیهای پیاپی سبب شد که باباخان راه مهاجرت در پیش بگیرد و به ایران سفر کند. مدتی طولانی در ساختمانهای در حال ساخت ایران زندگی کرد؛ و جامعهی جدید و سبک زندگی نسبتا متفاوتی را تجربه کرد. (باباخان همان سال در شهرک جنتآباد کار میکرد که جنت آباد نوساز بود. ن نظری)
باباخان چند بار به وطن برگشت و درکنار وسایل دیگر، با خود کتاب نیز میآورد و در بیکاریهایش کتاب میخواند. همچنان در شبنشینیها و مجالس محلی، شاهنامه میخواند. در زمان جنگهای داخلی و حضور نیروهای شوروی سابق در افغانستان، جو سیاسی و دیندارانهی اجتماع سنتی افغانستان سبب شد بهعضویت حزب حرکت اسلامی درآید و به امور نظامی سوق یابد. ولی بهمدتِ طولانی عضو فعال حزب نماند.
بعدها که فرزندان باباخان کلانتر شد و قصد گرفتن زن برای دومین پسرش را داشت تا به رسم معمول خانه پسرش را «آباد کند»؛ در خزان سال 1383خورشیدی در برگشت از خانه خسرش از جاله، در حالیکه خانم و پسر جوان و دختر کوچک برادرزنش همراهش بودند، در منطقه جودری، موتر از ارتفاع کوه به درون قول/دره سرنگون شد و در فاصله 24 ساعت، سه نفر از اعضای یک خانواده فوت کردند که دختربچهی 8 ساله از درون موتر زنده بیرون آمد.
عبدالرزاق هفت فرزند داشت: نعمتالله، معصومه، عزیزالله، طاهره، عادله، حنیفه و حبیبالله (ترتیب سنی از کلان به کوچگ). عزیزالله و پدر و مادرش در همان سانحه سقوط موتر درگذشتند. از عبدالرزاق مقدار زمین میراثی پدری و اندکی مایملک و 2 پسر و چهار دختر باقی ماندند.
همچنان از ایشان یک کتابخانه کوچک، حدود 250 جلد کتاب نیز بجا ماند. این مقدار کتاب در عصری که اکثراً سواد خواندن و نوشتن نداشتند و تنها کتاب مردم قرآن بود، چشمگیر است. اغلب کتابها دینی و مذهبی بودند، اندکی دستور زبان و ادبیات عرب و نیز برخی کتابهای ادبیات کلاسیک فارسی شامل کتابخانه میشدند.
عبدالرزاق در سن 54 سالگی درگذشت. مرد کتابدوست و اهل فرهنگ و ادب بود.
نویسنده: حبیب نظری
ویرایش با ادبیات دانشنامه: نادرشاه نظری،19 می2023