• مدیر محمد انور (1316-1371 ش)

فعال سیاسی و فرهنگی

محمد انور فرزند ملا خداداد، نواسه علی اکبر اوقی در سال 1314ش، در آغیل شاه‌جوی چهل باغتوی پشی متولد شد. بعد از دوران کودکی در مدرسه ملایی تا دوره سطح به تحصیل پرداخت و پس از مدتی در هلمند نقل مکان کرد.

محمدانور از سال 1352 تا 1360ش، به‌عنوان مدیر در شرکت سنگ رخام هلمند ایفای وظیفه می‌کرد، اما به‌دیل شرایط ناامنی، لشکرگاه را ترک گفته همراه خانواده در سال 1360 به چهل باغتوی پشی عودت کرد. وی بلافاصله وارد فعالیت‌های سیاسی شده و در سال 1361، با تنظیمی‌ها که تحت پوشش اتحادیه مجاهدین فعال بود، پیوست. بعد از شکست تنظیمی‌ها در جاغوری که در زمستان 1361ش، بوقوع پیوست، مدیرانور مدتی زندانی شد و با برخی از هوادارن تنظیم مثل مامور سلمان، محمد ابراهیم آهنکشته، ملا محمدعوض جوهری، و بعضی دیگر از چهل باغتوی پشی متحمل جریمه‌های سنگین شدند. (نگاه شود به مدخل گروه‌های مسلح چهل باغتوی پشی در زمان جنگ مقاومت)

پس از آن مدیرانور به سازمان نصر جذب شد و در قالب خدمات صحی و فرهنگی فعالیت می‌کرد. وی در سال 1364، امکانات درسی برای مکتب در چهل باغتوی پشی آورد و مدت چهار سال این مکتب با چالش‌ها و مخالفت مواجه شده سرانجام در سال 1368ش، این مکتب توسط نهضتی‌ها ممنوع و مورد چور و چپاول قرار گرفت.(نگاه شود به زندگی‌نامه مامورعلی خان و مدخل شورش در مکتب)

مدیرانور چندبار از طریق انجوها به منطقه دوا وارد کرد و به مردم خدمات صحی ارایه می‌داد. یک بار که نگارنده شاهد صحنه بود، هیئتی از کلینیک او دیدن کرد و مدیرخانو در بازار چهل باغتوی پشی، راه هیئت را گرفته در حضور او شکایت کرد که مدیر دواها را به مردم نمی‌دهد. مدیرانور چند نفر را از جلوی دکان‌ها جمع کرده از آنها پرسید. همه از مدیرانور طرفداری کرده گفتند که خدا شاهد است که مدیر انور دواها را به مردم می‌دهد.(ن. نظری)

مدیرانور شخص بوروکرات بود و خط زیبایی داشت. اغلب قراردادهای اجتماعی و حقوقی در منطقه با قلم او نوشته شده است. از جمله فیصله دعوا میان میسه و آهنکشته بر سرِ قتل غلامرضا مهتر، با قلم مدیرانور برشته تحریر درآمده است. (نگاه شود به زندگی‌نامه غلام نبی ارباب درین کتاب)

مدیرانور سرانجام بتاریخ ۲۲ سرطان 1371ش، توسط افراد ناشناس در خانه‌اش مورد حمله قرار گرفت و همراه سه نفر از اعضای فامیلش کشته شدند. چند روز بعد به اتهام قتل مدیرانور و فرزندانش، پسران خلیفه خدانظر اولاد از جمله محمدرفیق، محمدنعیم، عبدالعزیز پسر رضابخش اولاد، محمدیوسف پسر حسین اولاد، علی‌مدد پسر حسن اولاد را گرفتار کردند. حسین آسیاخانه و معلم سخیداد را نیز به‌صورت موقتی گرفتار و تحقیق کردند، ولی زود رهایش ساختند. محمد شریف پسر کوچک خلیفه خدانظر اول از متهمان نبود، ولی پس از چند روز وی را نیز دستگیر و زندانی کردند.

محکمه توسط «شورای روحانیت پشی» ایجاد شد که متشکل از چند شیخ و ملای چهل باغتوی پشی و دیگر روحانیون باقی مناطق پشی بودند. این دادگاه مستقل از قوه قضایی شورای روحانیت جاغوری عمل کرد که در مدت دوهفته حکم اعدام سه نفر را صادر کردند و در ظرف 24 روز محمدشریف ولد خدانظر، (25 ساله) محمد رفیق ولد خدا نظر، (45 ساله) و عبدالعزیز ولد رضابخش (43 ساله) اعدام شدند.

محکمه هیچ سند و مدرکی را در رابطه با قاتل بودن این سه نفر بدست نیاورده و ارایه نکرد، اما حکم قصاص را برمبنای فتوای شرعی «قسامه» صادر کردند. (برای درک بهتر حکم قسامه و گزارش مفصل این واقعه، به مدخل شریف گلستانی درین کتاب مراجعه شود)

گرچه شاکیان دعوا در آنزمان معتقد بودند که متهمان واقعاً قاتل مدیرانور و خانواده‌اش هستند و ازین خاطر پروسه را به سرعت به پیش می‌بردند تا متهمان زودتر قصاص شوند. ازین خاطر هیئتی به ریاست شیخ برهانی که از سنگماشه آمده بودند تا موضوع قتل را بیشتر تحقیق کنند، مورد اعتراض و دشنام مخالفین قرار گرفته با تهدیدِ تفنگ از صحنه اخراج شدند. درست یک هفته پس از آمدن این هیئت، بتاریخ 22 اسد 1371، حکم اعدام مورد اجرا قرار گرفت و هرسه نفر توسط زن مدیرانور، تیرباران شدند.

مسئله قتل، تحقیق و حتا گزارش دقیق آن بسیار یک موضوع مُغلق و پیچیده است. ازین خاطر بهترین محاکمه‌های جهان نیز درین پروسه خالی از اشتباه عمل نکرده است. لذا برای منِ نگارنده نیز این موضوع مسئولیت اخلاقی دارد و من فقط نظر افکار عمومی یا نظر بخشی از مردم را انعکاس می‌دهم. پس ممکن هم است که نظر افکار عمومی نیز نادرست باشد.

بهرحال نویسندگان و گزارش‌دهندگان به‌لحاظ حقوقی حق دارند تا بخشی از نظرات مردم را که ممکن است صحیح باشد و ممکن هم است که غلط باشد، انعکاس بدهند. چنانکه در حوزه ژورنالیستی و حوزه گزارشات جنایی و محاکمات رایج است که افکار عمومی را چه در عرصه سیاست و چه در عرصه اجتماع و دیگر حوزه‌ها، آنگونه که می‌شنوند، بدون اینکه تائید یا رد کنند، بازتاب بدهند. به‌همین لحاظ من بدون اینکه موضوع را تصدیق کنم، همانگونه که واقعاً مردم، یا یک بخشی از مردم درباره آن فکر یا آوازه می‌کنند در کتاب انعکاس می‌دهم. زیرا مبهم گذاشتن آن ممکن است برای نسل‌های آینده پیامد منفی‌تر و تبعات نامطلوب‌تر تولید کند.

بهرحال، پس از گذشت چند ماه از اجرای حکم و اعدام شدن رفیق، شریف و عزیز، شایعاتی نشر و پخش شد که قاتلان واقعی مدیرانور، دو فرمانده نهضتی‌ها بوده‌اند. (رمضان عارفی و شاه حسین یعقوبی) دلیل و انگیزه قتل مدیر را چنین توجیه می‌کنند که چون مدیرانور نصری بود و نصری‌ها با نهضتی‌ها مخالف و دشمن همدیگر بودند، نهضتی‌ها مدیرانور را کشتند.

درباره مدیرانور نیز چنین می‌گویند که وقتی چمران به مقصد سنگماشه حرکت می‌کند، او به سازمان نصر از طریق مخابره گزارش می‌داده و عرفانی را در سنگ‌ماشه خبر کرده است. اما معلوم نیست که این مخابره را چه کسی دیده و شنیده که مدیرانور رفتن چمران را در سنگماشه گزارش داده باشد. همچنان می‌گویند که رمضان عارفی ازین موضوع خبر شده و در حضور نظامیانش، مدیرانور را تهدید به مرگ کرده است. ولی بازهم روشن نیست که رمضان عارفی در کجا و در حضور چه کسانی مدیرانور را به مرگ تهدید کرده باشد، کدام شاهد و مدرکی نداریم. اما چون این موضوع در آنزمان و اکنون نیز در میان مردم گفته می‌شود، خواستم فقط آنرا در کتاب انعکاس بدهم و نمی‌توانم این روایت‌ها را تائید کنم.

گفته می‌شود که وقتی شاه حسین یعقوبی در سال 1374، توسط خلیلی قابجوی دستگیر می‌شود، مدت چهار ماه در جاکه پشی بندی بوده و درین دوره از وی تحقیقات نموده و یعقوبی اعتراف کرده که گروپ او مدیرانور و فرزندانش را به قتل رسانده است. همچنان شایع است که نوار صوتی یعقوبی در نزد یکی از نزدیکان خلیلی موجود است. یعقوبی را پس از چهار ماه آزار و شکنجه، در کوه برده زیر سنگ کردند که فردایش چوپانان بدن زخمی و مدفون شده او را از زیر سنگ یافتند، اما وقتی برای نجاتش دنبال اهالی قریه رفتند، توسط یک نظامی با برچه دوباره کشته شده بود. (به زندگی‌نامه خالقداد حسنی مراجعه شود)

رمضان عارفی نیز در حمل 1372ش، که حزب وحدت به فرماندهی عرفانی در چهل باغتوی پشی حمله کرد، با همکاری نصری‌های خود چهل باغتوی پشی در آهنکشته مورد کمین قرار گرفته کشته شد. اما موضوع همکاری نصری‌های چهل باغتوی پشی را، آقای خالقداد حسنی رد می‌کند و می‌گوید وی توسط نظامیان حزب وحدت هیچه و بابه کشته شد. (به مدخل خالقداد حسنی مراجعه شود)

بهرصورت، آنچه واقعیت دارد این است که مدیرانور بتاریخ ۲۲ سرطان 1371ش، در خانه‌اش توسط افراد ناشناس مورد حمله قرار گرفته و کشته شد. این هم حقیقت است که رفیق، عزیز و شریف را به‌جرم قتل مدیرانور و دیگر اعضای خانواده‌اش با فتوای شرعی «قسامه» اعدام کردند. اینکه حکم شرعی قسامه چیست و آیا این حکم دینی درباره تحقیق اعدام افرادِ موردِنظر، دقیق و مکمل اجرا شده است یا خیر؟، در مدخل شریف گلستانی بخوانید.

بهرحال نگارنده نمی‌تواند این اخبار را درباره قاتلان مدیرانور و هم چنان قاتلان عارفی تائید کند، اما چون اینگونه آوازه در میان مردم پخش است، خواستم آنرا انعکاس بدهم.

از مدیر انور یک پسر و پنج دختر به‌یادگار مانده است. پیکر مدیرانور در قبرستانی میانه چهل باغتوی پشی به خاک سپرده شده است.

منابع: معلم جانعلی رحیمی، نیک محمد نیک‌بین، امیرمحمد بابایی، یزدان حاتمی، رضا بختیار.

نویسنده: نادرشاه نظری، 11 جولای 2023

 

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *