• عذرا خانم (1325ش)

خییر اجتماعی

عذرا دختر ملا حسین‌علی بابه درسال ۱۳۲۵ﻫ. ش/۱۹۴۶م، درقریه تاخُم منطقه بابه از مربوطات ولسوالی جاغوری ولایت غزنی چشم به جهان گشود. وی در یک‌ خانوادۀ متوسط بزرگ شد و مثل پدر و برادرانش از افراد فعال جامعه بود. تنها کاری که او را برای همیشه جاویدان ساخت، طبابتِ شکسته‌بندی بود که از برادرش استا اسحاق یادگرفت.

عذرا همسر دوم حاجی جان‌علی نورگ بود. وی بعد از اینکه با حاجی جان‌علی نورگ ازدواج کرد، مهارت او در شکسته‌بندی مشهور شد و از تمام مناطق چهل باغتوی پشی و دور و اطراف، برای درمان دست و پاهای شکسته پیش او می‌آمدند. شکسته‌بندی او در روزگاری‌ که دسترسی به داکتر استخوان کار دشوار و سخت بود، برای مردم قریه و منطقه یک نعمت بزرگ محسوب می‌شد.

او زن معروف و با احساس بود که در اغلب موارد وقتی مراجعین با عجله خودش را برای درمان پیش او می‌رساندند، مواد مورد نیاز درمان را از خانۀ خودش تهیه می‌کرد. در مواردی که مریضان توان راه رفتن نداشتند، خودش به خانۀ آنها می‌رفت و در کنار بسته کردن زخم‌ها و شکستگی‌ها، توصیه‌های لازم را برای نگهداری و محافظت از استخوان‌های پیوند زده شده به آنان می‌کرد و می‌گفت از چه غذاهای استفاده کنند تا استخوان‌ها هرچه زودتر باهم پیوست کرده جوش بخورد.

یکی از دوستانی‌که در خانۀ وی برای بسته کردن دست دخترش چندین بار مراجعه کرده است، از خاطراتش می‌گوید: «از خانه که می‌رفتیم دخترم از شدت درد گریه می‌کرد، اما بعد از بسته کردن دست‌اش با خنده بر‌می‌گشت. وی طوری ماهرانه بندِ دست‌اش را درجای خودش وصل می‌کرد که دخترم هنوز مصروف خوردن کشمش نخود بود که برای توجه او در دامنش انداخته بود.»

«یک بار خسربره‌ام از سبزچوب سنگماشه برای درمان دست شکسته‌اش آمده بود، پیش خانم حاجی رفتیم. خسربره‌ام نگران بود که اگر در زمان جا انداختن استخوان دستش، از شدت درد فریاد بزند، ناآگاهانه کدام دشنامی از زبانش بیرون نشود. زیرا دوبار در منطقه خودش این کار را کرده‌ بود. من برایش گفتم، موقعی که استخوان را سرجایش می‌اندازد و اگر درد شدید بود و تحمل نتوانستی، چادرت را زیر دندانت گذاشته فشار بده. وقتی عملیات انجام شد، رضا خسربره‌ام خوشحال و راضی بلند شده از خانم حاجی تشکری کرد. پرسیدم درد نداشت، گفت تا آن حدی که دوبار قبلاً دستم را دیگران بسته بودند، درد شدید نداشت و احساس کرده که اینبار واقعاً استخوان سرجایش قرار گرفته است.» (ن. نظری)

ازین داستان‌ها در مورد مهارت و رفتار خانم حاجی جان‌علی در اذهان مردم زیاد است. نظر به وضعیت طبیعی منطقه، برآمدگی و شکستگی دست و پا از رویدادهای همیشگی بود. شاید کمتر کسی در منطقه، نام او را نشنیده باشد.

عذرا خانم علاوه بر شکسته‌بندی، یک زنِ خلاق در بخش خانه‌داری و پرورش گل‌ها بود. گل‌های رنگارنگِ زیادی در اطراف خانۀ‌اش نمای محیط را زیبا و زینت‌بخش ساخته بود. زنان محل از عذرا خانم خاطره‌های خوبی دارند و از وی به نیکی یاد می‌کنند.

عذرا خانم سرانجام به‌تاریخ ۱۰ نوامبر سال ۲۰۱۲ م / ۱۳۹۱ﻫ. ش، به عمر ۶۵ سالگی از دنیا رفت و در قبرستان مدگ که متعلق به قریه نورگ هم است، به‌خاک سپرده شد. از وی هفت فرزند، پنج دختر و دو پسر به یادگار مانده است.

نویسنده: شریفه رضایی

ویرایش: نادرشاه نظری.

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *