• رحیمی، محمد زمان ( ۱۳۳۸- ۱۴۰۰ ش)

آموزگار و فعال سیاسی

محمد زمان رحیمی فرزند حسین علی در سال ۱۳۳۸ش، در قریه چهل باغتوی پَشی، از مربوطات ولسوالی جاغوری ولایت غزنی به دنیا آمد. وی همزمان با آمدن اولین مکتب در چهل باغتوی پَشی، دوره ابتدائیه و متوسطه‌ را در آنجا فراگرفته و برای ادامه تحصیلات، به «لیسه‌ی سلطان مودود» در سنگماشه، مرکز ولسوالی جاغوری، ثبت‌نام کرد.

محمدزمان رحیمی، دانش آموزِ دوره لیسه بود که کوتای هفت ثور ۱۳۵۷ش، در افغانستان به‌وقوع پیوست. وی پس از آن با شماری از دوستان و هم‌صنفی هایش، نخستین هسته مقاومت را در ولسوالی جاغوری، علیه رژیم شکل داد که بعداً توسط اداره محلی جاغوری گرفتار و سپس آزاد گردید. ایشان علی‌رغم مشوره‌های دوستان و اقارب، مبنی بر ترک نمودن جاغوری و پناه‌بردن به جای امن، همچنان در سنگماشه مرکز ولسوالی جاغوری ماند و به درس و مبارزه‌ی خود ادامه داد، تا اینکه برای سومین بار، همراه شماری دیگری از همرزمانش گرفتار شد و به زندان «کوه باد»، در مرکز ولایت غزنی منتقل گردید.

محمد زمان رحیمی، در برابر تمامی شکنجه‌های مستنطقین در زندان مقاومت کرد و هیچ‌گاه سایر همرزمانش را به معرفی نگرفت. وی و رفقای همرزمش پس از ماه‌ها گذراندن در زندان کوه باد غزنی، در نهایت به زندان پل‌چرخی کابل انتقال پیدا کردند.

سرانجام به دنبال تهاجم شوروی سابق به افغانستان و اعلان عفو عمومی از سوی دولت ببرک کارمل، محمد زمان رحیمی، نیز همانند هزاران زندانی دیگر، از شکنجه‌گاه پولیگون نجات پیدا کرده و به زاد‌گاهش باز گشت. وی به‌عنوان یک آگاه سیاسی، مدتی را در منطقه سپری کرده و از قشر محروم جامعه حمایت می‌کرد. محمد زمان رحیمی، هدف و آرمان دیموکراتیک داشت و همواره مردم را به روشنگری دعوت می‌کرد. چنانکه چندین بار او و هم فکرانش را زندانی نموده و مجبور بود جریمه‌های سنگین پرداخت کند. وی پس از تهدید‌های مکرر توسط گروه‌های نظامی حاکم در منطقه، به ناچار راه مهاجرت به ایران و پاکستان را در پیش گرفت.

«در خزان 1359 که آوازه آمدن قوای دولتی در جاغوری بود، مردم می‌ترسید که سرازیر شدن تانک‌های دولتی و تسخیر سریع منطقه موجب کشتار و دستگیری اهالی محل نشود. زیرا جاغوری آنزمان از دست دولت خارج شده و منطقه آزاد شده بود. ازین خاطر مردم چهل‌باغتوی پشی، شبانه حرکت کرده سرک کوتل جودری را خراب کردند تا تانک‌ها در زمان عبور نتواند به سمت سیاه‌زمین و از آنجا به‌طرف چهل باغتوی پشی حرکت کند. آن‌شب تعداد شصت نفر جمع شده در هوای مهتابی مشغول تخریب سرک بودیم. برخی که سنگ‌های کلان را به سمت پائینی هُل می‌دادند، معلم زمان رحیمی مانع می‌شد و می‌گفت سنگ‌ها را به سمت قول هُل داده روان نکنید که درست کردن سرک هم بدوش ما و شما و اولاد غریب هستند. هرکدام این سنگ‌ها چقدر با زحمت و با زور شانه دهقانان و قشر محروم و پائینی جامعه با مارتول خُرد شده و برای دیوار سرک استفاده شده است. اکنون که شما آنرا تا کف قول فشار داده روان می‌کنید، از آن سنگ‌ها دیگر استفاده نمی‌شود و ما باید دوباره چنین سنگ‌هایی از راه دور آورده سرک بسازیم.

وقتی صبح شده هوا روشن شد، معلم زمان همه را جمع کرده گفت، ببینید، [من که می‌گویم کار سرک و بیگاری‌ها بدوش اولاد غریب است، درست می‌گویم. اینجا همه اولاد غریب جمع شده اما فرزندان ارباب‌ها هیچ کسی نیامده‌اند.]

آنزمان معلم زمان روحیه انقلابی داشت و جامعه را از دیدگاه اختلاف طبقاتی مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌داد. اما پس از سال‌های 1361 تا 1362، دیگر آن رفتار و روحیه انقلابی‌گری را ترک کرده و آدم نرم و ملایمی شده بود.»

 (ن. نظری)

محمد زمان رحیمی، در پهلوی سایر فعالیت‌هایی که داشت، به مطالعه کتاب‌های مختلف می‌پرداخت و دیگران را نیز تشویق به مطالعه می‌کرد. بحث و تبادل نظر پیرامون موضوعاتی که سرنوشت جامعه و پیشرفت مردم را رقم می‌زد، از علاقه‌مندی‌های معلم محمد زمان بود.

زمان رحیمی، پس از چندین سال مهاجرت در نمیه دوم دهه شصت شمسی، دوباره به چهل باغتوی پَشی بازگشته و این بار یکجا با جمعی از دوستان و هم فکرانش، اقدام به فعال سازی مجدد مکتب در زادگاهش کرد. چنانکه وی و هم فکرانش، سال‌ها، بدون امکانات آموزشی، دروازه مکتب را به روی نسل فردای جامعه‌ی خویش باز نگه‌داشتند. هرچند که در این راه نیز با تهدید‌ها و بی‌مهری‌های مردم و حکومت مواجه شدند، اما محمدزمان در بدترین شرایط مکتب را سرپایش نگهداشت و شاگردان را در دامنه‌های کوه‌ها و سایه شاخساران گِرد آورده برای شان کلاس‌های درس برگزار می‌کرد.

با سقوط دور اول امارت اسلامی در افغانستان و شکل گیری نظام جمهوری، محمدزمان رحیمی، انجنیر موسی خان فیاضی و سایر همراهان شان به فعالیت‌های تعلیمی شان در چوکات نظام جدید ادامه دادند، تا این که در سال ۱۳۸۳ شمسی، موفق به ارتقای مکتب متوسطه‌ی چهل باغتوی پَشی به لیسه و همچنان تاسیس لیسه‌ی دخترانه در چهل باغتوی پَشی گردید.

با ایجاد لیسه‌ی دخترانه در چهل باغتوی پَشی، محمد زمان رحیمی که خود یکی از بنیانگذاران آن بود، عملاً مسئولیت مدیریت و رهبری این لیسه را به عهده گرفت و تا سال ۱۳۹۰ش، به‌عنوان مدیر در این لیسه باقی ماند و از این سال تا آخرین روزهای حیات خویش، آموزگار این لیسه بود.

گرچه معلم زمان رحیمی بیشتر به‌عنوان چهره فرهنگی و آموزگار در میان مردم شناخته می‌شد، اما وی در مراحل مختلفِ حیات خویش، درگیر فعالیت‌ها و مبارزات سیاسی نیز بود. او با احزاب و جریان‌های مختلف سیاسی افغانستان در ارتباط بود و همواره می‌کوشید تا از این ارتباط، در راستای منافع جامعه و مردم خویش استفاده کند.

معلم رحیمی زمانی که متوجه شد، گروه‌های راست و چپ؛ همه وارد جنگ‌های داخلی گردیده و بکلی از مسیر شان منحرف شدند، ترجیح داد از تمامی این گروه‌های مسلح کناره‌گیری کرده به فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی بپردازد. او در کنار موسی خان فیاضی و دیگر معلمان منطقه، به آموزش فرزندان جامعه پرداختند که اکنون ثمره تعلیم آنان، ده‌ها تن فارغ‌التحصیلان در رشته‌های مختلف علمی می‌باشد. (نگاه شود به مدخل فارغ‌التحصیلان چهل باغتوی پشی درین کتاب)

معلم زمان، از جمله اولین احیاگران معارف (به مدخل مدیر انور مراجعه شود) پس از کودتای هفت ثور ۱۳۵۷ش و برچیده شدن حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان توسط گروه‌های مسلح جهادی، در ولسوالی جاغوری و مالستان به حساب می‌آمد. وی به نمایندگی از مردم، عضویت لویه جرگه تصویب قانون اساسی افغانستان را در سال ۱۳۸۲ش، داشت.

رحیمی با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۳ش، در افغانستان؛ فعالیت‌هایی را در راستای اتحاد و یک‌پارچگی مردم پَشی (ولسوالی‌های جاغوری، مالستان و ارزگان خاص) آغاز نمود که نتیجه‌بخش بود. در جلسه عمومی مردم پَشی که در «مسجد جامع چهل باغتوی پَشی» با حضور علما، استادان، قوماندانان، جوانان، موسفیدان و اربابان برگزار شده بود، این مردم به اتفاق آرا تصمیم گرفت از تکت انتخاباتی اصلاحات و همگرایی به رهبری داکتر عبدالله عبدالله اعلام حمایت کند و معلم رحیمی را به کابل فرستاد تا با این تکت انتخاباتی مذاکره نمایند. رحیمی و همراهانش در دیدار و مذاکره با رهبران، تکت انتخابانی اصلاحات و همگرایی، در ازای ولایت شدن جاغوری و تبدیل شدن مناطق مختلفی از پَشی که ساحاتی از ولسوالی‌های جاغوری، مالستان و ارزگان خاص را در برمی گیرد، حمایت مردم پَشی را ازاین تکت انتخاباتی اعلان می‌نماید.

رهبران تکت انتخاباتی اصلاحات و همگرایی به شمول شخص عبداالله عبدالله در جریان مبارزات انتخاباتی خویش به دیدار مردم پَشی نیز آمدند، اما سایر وعده‌ها و نویدهای شان به دلیل شکست غیر مترقبه شان در انتخابات هیچ‌گاه جامه عمل نپوشید.

محمدزمان رحیمی، پس از سقوط دور اول حاکمیت امارت اسلامی و فراهم شدن شرایط تحصیلی، برای ادامه تحصیل، وارد دارالمعلمین علامه فیض محمد کاتب جاغوری شده و با پشت سر گذراندن دوره تحصیل، از این مرکز علمی فارغ‌التحصیل گردید.

گفته می‌شود که وقتی صالحی ارزگان با نیروهایش در 1364ش، برای تصرف چهل باغتوی پشی آمدند، محمد زمان رحیمی، نواب خان شاه جوی، باشی اخترمحمد میانه، حسین بخش بیرگیت از ماله و علی بابا ارباب از میسه، به‌صورت مخفیانه با صالحی ارزگان تماس می‌گیرند و از صالحی دعوت می‌کنند تا در چهل‌باغتوی پشی آمده پایگاه بزنند. صالحی وقتی شبانه آمده در چهل باغتوی پشی اقدام به ایجاد پایگاه نظامی می‌کند، توسط مردم مورد لت و کوب قرار گرفته از منطقه بیرون می‌شود و حکیم نیازی همراه بعضی دیگر از نظامیان سپاه فرار می‌کنند.

(حسن رضایی، از بنیانگذاران کنفرانس کنگره ملی هزاره که در آنزمان قوماندان سپاه بود، همراه صالحی و حکیم نیازی در چهل باغتوی پشی آمده بودند که به‌گفته خودش، پس از لت و کوب صالحی، از صحنه فرار کرد. گفتگوی ن. نظری با حسن رضایی، 28 آگوست 2022)

پس از اخراج صالحی و نیازی از منطقه، کسانی که زمینه آوردن صالحی را در چهل باغتوی پشی فراهم کرده بودند، توسط نظامیان نهضتی تا حدودی تنبیه شدند. معلم زمان رحیمی، نواب خان شاه جوی، باشی اختر محمد میانه، حسین بخش بیرگیت از ماله و علی بابا ارباب از میسه، از حامیان صالحی شناخته شدند.

بگفته معلم زمان رحیمی، این طرح از جانب چپی‌ها سازماندهی شده بود که معلم زمان از آن حمایت کرده است. هدف آنان از میان برداشتن سلطه ارباب‌ها در منطقه و تقویت نیروهای چپ توسط سپاه صالحی بوده است. (حنیف کارگر از قول معلم زمان رحیمی)

محمد زمان رحیمی سرانجام به‌تاریخ ۱۴ ثور ۱۴۰۰ش، در سنِ ۶۲ سالگی درگذشت. ایشان بیش از ۳۰ سال عمرش را وقف تربیه نسل فردای جامعه‌ی خویش نمود.

پیکر معلم زمان رحیمی توسط مردم، همکاران و صدها دانش آموزش و همچنان با حضور مقامات ارشد حکومتی ولسوالی‌های جاغوری و مالستان، به‌صورت باشکوه در قبرستان میانه چهل باغتوی پشی به‌خاک سپرده شد.

از سرمعلم محمد زمان رحیمی هفت فرزند به‌یادگار مانده است:

رحمت الله، سیف الله، حمیدالله، احمدجلال، احمدنوید، زهرا و حمیده. رحمت الله، فارغ‌التحصیل لیسانس کمپیوتر ساینس از دانشگاه تعلیم و تربیه کابل، سیف الله، دارای مدرک لیسانس علوم سیاسی و روابط بین الملل از دانشگاه غرجستان، حمید الله، دانشجوی انجنیری شهرسازی دانشگاه پلتخنیک کابل، احمدجلال فعلاً متعلم صنف نهم، احمد نوید، دانش‌آموز صنف دوازده، حمیده، لیسانس انجنیری ساختمانی دانشگاه پلتخنیک کابل، زهرا فارغ التحصیل صنف دوازدهم.

منابع: آزاد، عبدالخالق. (۱۳۹۹) خاطرات زندان. چاپ اول.

شریفی، عبدالحمید. (۱۴۰۱) پَشی در آیینه تاریخ، چاپ اول.

نظری، نادرشاه، (۱۴۰۰) متن نشر شده در صفحه فیسبوک نادرشاه نظری به مناسبت درگذشت سرمعلم محمد زمان رحیمی.

معلم عبدالخالق، (۱۴۰۱) مصاحبه‌ء حضوری سیف الله ذوالفقار با معلم عبدالخالق. رحیمی، معلم جمعه خان، (۱۴۰۱) مصاحبه‌ء حضوری سیف الله ذوالفقار با معلم جمعه خان رحیمی.

محمد ابراهیم. (۱۴۰۱) مصاحبه‌ء حضوری سیف الله ذوالفقار با مدیر ابراهیم خانو.

حسن رضایی مجیری، فعلاً ساکن استرالیا

حنیف کارگر

نویسنده: سیف الله ذولفقار.

تحقیق، اضافات و ویرایش: نادرشاه نظری، 11 می‌2023

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *