ادای کتابخوانی
من این دختر خانم را نمیشناسم و نمیدانم که ایشان کتابخوان است یا تظاهر به کتابخوانی کرده و تنها عکس گرفته است. اما اگر ادای کتابخواندن را هم درآورده باشد، مشخص است که ارزش کتاب را تا حدی درک میکند و مطالعه کتاب برایش ارزشمند است. به همین دلیل ادای نماز خواندن، دلالت میکند که فرد به نمازخواندن اعتقاد دارد. اما هم اکنون در دهه سوم قرن 21، جمعی هم هستند که تظاهر میکنند از کتابخواندن بیزاراند و درین میان دانشنامه چهلباغتوی پشی را مخفیانه میخوانند تا مخالفین دانشنامه آنان طعنه نزنند و بخاطر خریدن کتاب آنها را سرزنش نکنند.
اکنون که دانشنامه هزاره در معرض انواع انتقادات درست و نادرست قرار دارد، دانشنامه چهلباغتوی پشی نیز کم و بیش توسط افراد پرخاشگر مورد حمله قرار میگیرد، منتها آن اشتباهاتی را که دانشنامه هزاره دارد، دانشنامه چهلباغتوی پشی ندارد. برای اینکه نویسندگان دانشنامه چهلباغتوی پشی، از خود محل هستند و بر دادههای تاریخی، رویدادهای فرهنگی و کلیه معلومات مردم و جغرافیا؛ اشراف کامل دارند.
اتهاماتی که بر دانشنامه چهلباغتوی پشی وارد میکنند، مخالفت علیه کارنامه منفی شخصیتها و فعالان سیاسی و نظامی است. مخالفان دانشنامه چهلباغتوی پشی، اعتراض دارند که نباید جنگهای گروهی و رفتار بدِ سیاسی و نظامی شخصیتها نوشته میشد و فعالان نظامی و اجتماعی باید یکسره مدح و توصیف میگردید. اکنون تعدادی ازین مخالفان آخوند هستند، تعدادی نظامی هستند و تعدادی هم متنفذین محلی و فرزندان تحصیلیافته اینها هستند که برای تحریم و بایکوت دانشنامه، دست به انواع خدعه و نیرنگ میزنند تا مردم را از خواندن و خرید کتاب منع کنند.
در عصر فعلی خوشبختانه هیچ نیرویی و حتا دولتها جلو آزادی بیان را سد نمیتواند و کتاب از کانالهای متفاوت و روزنههای مختلفی در میان مردم پخش میشود تا بزر روشنگری را در جامعه بپاشد و انواع بدعتها را سمپاشی کند.
بحث دانشنامه چهلباغتوی پشی، صرف مربوط ولایت و ولسوالی خاص نبوده؛ بلکه هزارستان و کل افغانستان را در بر میگیرد. از جمله در مسایل تاریخی به «جنگ جوری» (صفحه 262 دانشنامه) میپردازد که فرا منطقهای است. در مدخل «زنان قربانیهای خاموش در جامعه» (صفحه 337 دانشنامه) میپردازد که مناسبات ستم بر زن در کل افغانستان را بازتاب داده است. از ائتلاف شعلهایها با سازمان نصر در جاغوری پرده برمیدارد که منجر به تشکیل حزب وحدت در جاغوری گردید. به مدخل شعلهایهای جاغوری در تحولات سیاسی (صفحه 439 دانشنامه) مراجعه شود.
همچنان در حوزه روشنگری علیه سنتهای اجتماعی به مدخل ناموسگرایی (صفحه 612) مراجعه شود. یا در مدخل گروههای سیاسی عقیدتی (صفحه 525 کتاب) درباره گروهها و احزاب در سطح کل افغانستان بحث شده است.
دانشنامه چهلباغتوی پشی، همچنان از کارنامه و فعالیتهای مخفیانه سیاسی تشکیلاتی برخی از شخصیتها و سازمانهای چپ اولین بار پرده برمیدارد. مثل ترور داکتر فیض، ترور مینا کشورکمال و دیگر ترورها. به مدخل سیماسمر (صفحه 418) مراجعه شود. یا جنگهایی علیه کوچیها در ساحات مختلف، منجمله در مدخل ابوذر غزنوی حسین علی (صفحه 182) مراجعه شود. همچنان در حوزه هنر دستدوزی (صفحه 640) یا هنر و ادبیات به مدخل انتقام از مادر (صفحه 214) مراجعه شود. این مدخلها بهعنوان نمونههایی از بحث عمومی مقالات دانشنامه در سطح کل افغانستان است.
دانشنامه چهلباغتوی پشی، علیرغم مخالفتهای برخی از افراد خاص، در سطح کلی، مورد استقبال گرم مردم و جمعی از تحصیلیافتههای منطقه قرار گرفته است. در جلد دوم، بیش از هفتاد و یک نفر چه نویسنده و چه حامیان مالی و همکاران منطقوی داریم و خوشبختانه کار کتاب را تسریع بخشیده است.
خلاصه دقت و نگاه دختر خانم در عکس نشانگر این است که کتابخواندن یک عمل اختیاری و انتخابی است. تا زمانیکه خود فرد انتخاب نکند که کتاب بخواند، کتاب هرگز خودبخود خوانده نمیشود. پس مطالعه کتاب اولاً آگاهانه است، دوماً برای مطالعه هر کتاب فکر نیاز است. سوم توجه و تمرکز لازم است و اگر کسی دقت هم نکند، فهم کتاب مشکل میشود. در حالیکه برای گوش دادن هرصدایی؛ از جمله موزیک، آگاهی لازم نیست. گوشهای ما خواسته یا ناخواسته میشنود. همچنان برای دیدن فیلم یا منظره یا صداها، فکر لازم نیست. اگر هیچ فکر نکنیم، بالاخره صحنهها را میبینیم. درین میان کتاب، یک عمل رفتاری آگاهانه است. پس نقد کتاب هم مثل خواندن کتاب، باید بر اساس دانش و دانایی صورت بگیرد، نه بر مبنای واکنشهای عامیانه.
اگر کتاب را اولاً با دقت نخوانیم، تمرکز لازم برای درک و فهم کتاب نداشته و آنرا نقد کنیم، حتماً موجب آبروبری ما خواهد شد و اهل کتاب به ما هیچ پاسخ نداده ما را نادان و بیسواد معرفی خواهد کرد. زیرا در دنیای کتاب، خاطرهنویسی هنر است، شرح رسم و رواجهای مردم ادبیات محسوب میشود و هیچ چیز در دنیای نوشتاری بیارزش نیست که مسخره کنیم و بگوئیم این موضوع اهمیت ندارد. وقتی شخصی یک کتاب را کشکول معرفی میکند، مبین این است که وی نادان است. زیرا آدم دانای باسواد میداند که کشکولنویسی سبکِ از ادبیات است. اگر کشکول در دنیای کتاب دشنام حساب میشد، نویسندگان که نامهای کتاب شانرا کشکول نمیگذاشتند. مثل کشکول نهاوندی، کشکول ناصری، کشکول بهایی، کشکول نوین، کشکول قرن 21، کشکول منتظری و غیره.
در جهان ادبیات، حتا تخیل و دروغ گفتن مشروع و مفرح محسوب میشود و آنرا هنر نامیده از ابداعات داستاننویسی است. کتاب نوشتن نه تنها برای یک قریه نادرست نیست، بلکه زندگینامه یک فرد اگر چند جلد کتاب هم شود، از ارزشهای ادبی است. هر چیز ممکن است در دنیای ادبیات سوژه محسوب شود و بحثهای کتاب از آنجا آغاز یابد. مثل مسخ کافکا که شخصیت داستانش یک (سوسک) حشره است. بزرگترین شاهکاریهای ادبی، بیارزشترین پدیده را سوژه قرار میدهد. از جمله مارسل پروست، خاطرههای دری وری گفتنش را در هفت جلد نوشته و این کتاب یکی از شاهکار ادبی جهان است.
خلاصه برای نوشتن هر کتابی، هیچ قیودات و محدودیتهای موضوعی وجود ندارد و نویسنده میتواند مثل جیمزجویس از مردهها داستان بسازد. دانشنامه نیز چنین است تا پدیدههای تاریخی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگ و هنر مردم و جغرافیا را معرفی کند و به جهان بشناساند. اگر هر قریه از خود دانشنامه، یا دایرةالعارف محلی داشته باشد چه اشکال دارد. چنانکه در اروپا برخی از قریههایی که کمتر از شش هزار نفوس دارد، از خودشان دانشنامه مستقل دارند.
(عکسبردار: حبیب نظری)