• گورگرمی

از رسوم قدیم

از زمانی که شعور انسان رو به‌تکامل پا گذاشت و نظام مالکیت در دستور کار قرار گرفت، آداب و سنت نیز در زندگی آدم‌‌ها نمود پیدا کرد. بعضی از سنت‌ها، از شکلِ به‌شکلی تغییر یافته و همسو با اهداف افراد و طبقات خاص، دوام آورده و در جهت اوامر حکما، هیئت اجبار به‌خود گرفته است. از آن‌جمله می‌توان به ‌گور گرمی اشاره کرد. گورگرمی، اساساً ریشه در باورهای مذهبی داشته و در اکثر آیین‌های قدیم از آن استفاده می‌شده است. بدین معنی که وقتی کسی از دنیا می‌رفت، اساسیه شخصی آنرا ضمیمه آن دفن می‌کردند. بطور مثال در بین کوشانی‌های قدیم، هر سرباز کوشانی را با ادوات جنگی مانند شمشیر و سپر دفن خاک می‌کردند. سلاطین و امرا را با گوهرهای ارزشمند از قبیل انگشتر، گردن‌بند، گوشواره و سکه‌ها و حتا ظروف قیمتی شان درون گور می‌گذاشتند. (همین امر موجب شده بود تا یک قشر «گوردزد» پیدا شده استخوان‌های مردگان را می‌دزدیدند و در فرصت، انگشترهای مرده‌ها را بیرون کرده می‌فروختند. این آئین در خیلی باورهای باستانی بوده است. از جمله در مصر. در افغانستان بخاطر فقر، برخی استخوان‌های مردگان را از قبر می‌دزدیدند. به داستان «وقتی موسی کشته شد»، اثر ضیا قاسمی نگاه شود. ن نظری)

رعایا و اقشار پائین جامعه نیز اثاثیه‌های ناچیز شانرا ضمیمه میت کرده در قبر همرایش دفن می‌کردند. به‌همین خاطر قشری بنام کفن کش بوجود آمد که شبانه برای بدست آوردن تجهیزات میت، قبر را حفر کرده متاع شانرا می‌بردند. این بدعت قدیمی کم‌کم بنام گور گرمی تغییر نام یافته بصورت رسمی مورد استفاده شیوخ و حکما قرار می‌گرفت. قسمی‌که حاجیان و محتسبان دربار، مالیات گور گرمی را بعنوان حق الحکومه از وارثین دریافت می‌کردند و سود آنرا به‌جیب می‌زدند.

گورگرمی زمانی شدت و حدت بیشتری می‌یافت که حکام بر اریکه قدرت تکیه میزدند، مانند زمان امیردوست محمد خان و عبدالرحمان خان. حکمای وقت، علاوه برحصول گورگرمی، از میت‌های هزاره، احشامی مانند گاو، شتر و اسپ، عوارضی بنامِ مالیات‌الراس می‌گرفتند. مالیات بز و گوسفند را بنام شاخ‌شماری جمع می‌کردند. در حالیکه مردم مشرقی و قبیله‌های وابسته به قدرت، از پرداخت چنین مالیات‌های جبری معاف بودند.

علاوه بر گورگرمی، که بر مردگان هزاره رسمیت یافته بود، مالیات تحت عنوان چرب سرِ بی‌بی نیز رایج بود که از محصولات لبنیات از هر خانواده هزاره دریافت می‌کردند.

این مالیات‌ها تا اواسط زمان ظاهر خان ادامه داشت. بعدها که رسمیت گورگرمی از میان رفت، وجه دیگر از گور گرمی، تحت عنوان «سرخاگی» در بین مردم رواج پیدا کرد. مانند حلوای سری خاکی، پارچه سری خاکی، شال سری خاکی، پنج قیران سری خاکی و غیره.

شال و پارچه سری خاکی از طرف اقارب و پنج قیران سرخاکی، از طرف اهالی روی میت انداخته می‌شد که در اوایل مربوط محتسب و امرا می‌گردید و بعد‌ها نصیب شیوخ، ملا امامان و سادات می‌شد.

یکی از آداب جاافتاده دیگر که تاکنون ادامه دارد و بیشتر مورد استفاده جامعه اهل تشیع هزاره می‌باشد، استفاده از پارچه‌ای بنام خلعتی، بردیمانی، مُهر و تسبیح کربلا می‌باشد که برای کفن و تَبرُک میت در گور میت قرار داده می‌شود.

{زمانی که من ده تا یازده سال داشتم، مردی از قریه دوردستِ ما از ایران آمد. وقتی سوغات ایران را تقسیم کرد، به خواهر، خانم و دیگر اهالی خانواده تحفه‌های مثل لباس، پارچه و غیره داد. مادرش پرسیده گفت، بچیم برای من چه آورده‌ای؟ پسرش با خوشحالی بسته سفیدی را جلو‌اش انداخته گفت، مادر، برای تو خلعتی آورده‌ام. مادر با دیدن خلعتی، رنگ از رخسارش پریده از مجلس خارج شد. ن. نظری}

منابع: غلام رضا اوقی، ملا حیدرعلی زندگی، کریم بخش زنگی، و مادر علی یاور زنگی.

تحقیق و یاداشت برداری از افراد مذکور، توسط محمد جمعه نورگ.

سند مکتوبی: از یادداشت‌های محمد جمعه نورگ.

نویسنده: ظاهر نور

ارسال کننده: حنیف کارگر.

تنظیم، اصلاح، ویرایش و اضافات برای دانشنامه چهل باغتوی پشی: نادرشاه نظری. 2 جنوری 2023

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *