• پیشینه موسیقی در چهل‌باغتوی پشی

گذری به تاریخ موسیقی منطقه

موسیقی قبل از این‌که دست‌آورد بشری باشد، یک پدیده طبیعی است. روح انسان‌ها همان‌طور که به وجاهت خلقت و دیگر اجزای طبیعت نیازمند است، به موسیقی نیز احتیاج دارد. این پدیده برای چهل‌باغتوی پشی و باشند‌گانش نیز استثنا قائل نیست.

در چهل‌باغتوی پشی، با آن‌که به دلیل باورهای سنتی و مذهبی، موسیقی نادیده گرفته شده است، انکار و پشتِ‌پازدن به آن، یک امرِ منطقی و قابل ستایش برای جامعه می‌باشد. نیازمندیِ روانی و اذهان باشندگان چهل‌باغتوی پشی، هیچ‌گاهی پنهان نمانده و هر نسل به روش خودشان، برای ارضای این نیاز‌های طبیعی تلاش‌هایی انجام داده و به موسیقی دست‌رسی داشته است.

موسیقی برای جامعه انسانی یک نیاز طبیعی است. گرچه به دلیل باورهای سنتی و تبلیغات دینی و مذهبی در چهل‌باغتوی پشی، تلاش‌های زیادی صورت گرفته است که موسیقی نادیده گرفته شده و دست‌رسی به آن حرام پنداشته شود؛ اما نیازمندی‌های روحیِ مردم چهل‌باغتوی پشی، همیشه مسیر خودش را پیموده است. به این ترتیب، حداقل به شکل غیر مستقیم، به موسیقی ارج گذاشته شده و با لحظات خوشی و غمِ مردم، عجین و آمیخته شده است.

موسیقی در چهل‌باغتوی پشی، مثل دیگر جوامع افغانستان تحقیر شده است. چنانکه موسیقی‌شنیدن و اهل موسیقی‌بودن، فرومایه‌گی پنداشته شده است؛ ولی موسیقی مدام جریان داشته و همیشه در بخشی از خاطرات خوب و بد مردم ثبت شده و محفوظ مانده است.

از گذشته‌های بسیار دور، مردان جامعه در مواقع خاص، به خصوص وقت گندُم‌درَو، به شکل بسیار بومی، بدون هیچ آله‌ء موسیقیِ می‌خوانده‌اند. در چهل‌باغتوی پشی، اصطلاحِ مروج برای این نوع خواندن، «الله‌دوست» است. شعرهای استفاده شده در این نوع خواندن‌ها، دوبیتی‌های بومی و محلی بوده است.

نوعیت گردش صدا در این نوع خواندن‌ها، بیان‌گر احساسات عمیق سرخوشانه و گاهی نیز غم‌گین بومی بوده است.

تصور می‌شود که نوت‌های به‌کاررفته در «راگ آذره» در موسیقی کلاسیک افغانستانی- که از ساخته‌های «استاد محمد حسین سرآهنگ» است- از هوای همین خواندن‌‌ها گرفته شده باشد؛ استاد سرآهنگ در یکی مصاحبه‌هایش با تلویزیون ملی چنین می‌گوید:

«روزی از اطراف کوچه خرابات می‌گذشتم، که یک مرد هزاره با خودش آهنگی زمزمه می‌کند. ایستاد شدم و به دقت شنیدم، بعد نوت‌های به‌کاررفته در آن آهنگ را یادداشت کردم، و بعدها با استفاده از آن نوت‌ها، «راگ آذره» را ساختم.»

دمبوره و دوتار، آلاتی هستند که در موسیقی هزارگی بیش‌ترین استفاده از آن صورت گرفته و می‌گیرد. در چهل‌باغتوی پشی، تعداد بسیار محدودی از مردان جامعه به دمبوره و دوتار دست‌رسی داشته‌اند که همه‌گی‌شان به شکل آماتور می‌خوانده‌اند و می‌نواخته‌اند. آن‌ها ضمن این‌که در محافل خوشی مردم دعوت می‌شده‌اند که بخوانند و بنوازند، در بسیاری از مواقع مورد تنفر و تمسخر اعضای جامعه قرار می‌گرفته‌اند.

حرام ‌پنداشته‌شدن موسیقی توسط دین، ممانعت‌های اجتماعی بزرگی‌ را در برابر موسیقی و اهالی موسیقی ایجاد کرده بوده است. در جامعه شایع بود، کسانی که دمبوره می‌نوازند، انگشتان‌شان در دوزخ قطع و سوزانده می‌شوند و کسانی‌که می‌خوانند نیز بدون هیچ حساب و کتاب، وارد جهنم می‌شوند.

{شبی در خانه علی‌مدد ارباب گندو که بزم دوتارزنی برپا بود، قنبر احمد از چهل‌باغتوی اوقی، تا پاسی از شب محفل را گرم کرده بسیار جذاب دوتار زد. در ختم مجلس همه از او تشکری کرد، اما حسین بخش زردناور، باشوخی و به ‌قصد کنایه گفت، لالی جان خدا ترا اجرش بدهد!

 آنزمان اجر دوتار زدن، معنای آتش جهنم داشت. همه خندید ولی قنبر احمد کمی رنجید. ن. نظری}

تکرار این حرف‌ها توسط مبلغان دینی، باعث شده بود که مردم از آواز‌خوانان و آلات موسیقی دوری کند و کسانی‌‌که به موسیقی علاقه داشته‌اند و افزار موسیقی را نگهداری‌ می‌کردند، توسط خانواده و جامعه، سرکوب و تحقیر می‌شدند.

{ زمانی که مکتب می‌خواندیم، در صنف همراه لیاقت علی انصاری آهنکشته، در حضور معلم و مخفیانه او  را اذیت کرده با تکان دادن انگشتانِ مان، وی را پسر دوتاری می‌گفتیم. او نیز فوری انتقام گرفته با علامت دست ما را دشنام می‌داد. زیرا دوتاری گفتن در آنزمان، تحقیر و دشنام حساب می‌شد. ن. نظری}

با آن‌که از آغاز تا سقوط نظام جمهوریت، مهاجرت‌ها و دست‌رسی به تحصیل زیاد شده و باعث ساختار‌شکنی فرهنگی گردید، اما در باورها و دیدگاه‌های اجتماعی، تغییرات بنیادی و رادیکال نسبت به موسیقی ایجاد نشد. از جمله باورهای نمایندگان دینی، مثل آخوندها و ریش‌سفیدان محلی، هم‌چنان کماکان پا برجا بوده است. (نگاه شود به مدخل دوتار و دمبوره درین کتاب)

گرچه در بسیاری از محافل خوشی، موسیقی زنده اجرا می‌شد، ولی بسیاری از مجامع خوشی و سرور، به دلیل ممانعت موسفیدان محلی و آخوندهای سنتی، بدون موسیقی برپا می‌شد.

موسیقی، بخشی از تجلی زیبایی‌های طبیعت در انسان‌هاست. روح و ذهن انسان‌ها، شدیداً به موسیقی نیاز دارد. در طول تاریخ جامعه چهل‌باغتوی پشی، تلاش‌های زیادی از جانب ملاها صورت گرفته است که بر روی موسیقی سرپوش گذاشته شود؛ ولی این کوشش‌ها و تقلاها، درهر دوره به‌صورت مطلق، ثمربخش نبوده است.

در گذشته‌های دور، به رغم تمام محدودیت‌های که بر موسیقی وضع شده بوده است، موسیقی در محافل خوشی، محافل دوستانه و به عنوان آخرین گزینه، در کوه و کمرها، جاری و ساری بوده است.

نویسنده: آصف سلطانی

ویرایش و اضافات: نادرشاه نظری، 10 آپریل 2023

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *