• نظام تربیتی در چهل‌باغتوی پشی

رویکرد خشونت‌پرهیزی

از روزی که بشر زندگی را در روی این کره خاکی آغاز کرده است، یگانه وسیله‌ای که توانسته نسل‌اش را حفظ کند، دفاع و چیره‌شدن بر حریف بوده است. این حریف چه همنوع بشر بوده یا حیوانات درنده، از طریق نبرد و مبارزه با یکدیگر توانسته است از انقراض نسل خود جلوگیری کند.

چون زندگی هر موجود زنده، از طریق مبارزه و کنش و واکنش با طبیعت و نیروهای قهار آن ممکن و میسر بوده است، دفاع از خود کم‌کم به تعارض و تقابل بدل شده و انسان و دیگر موجودات زنده، از نیروی قهری و خشونت‌آمیز، استفاده ابزاری کرده‌اند.

از میان 55 میلیون نوع موجودات زنده، تنها انسان موفق شده نسل خودش را در قبال خطرات طبیعت نگهداری کند و دیگر موجودات بکلی از میان رفته است. ازین خاطر دفاع از خود و تهاجم بر دشمن، یگانه تاکتیک و استراتژی مبارزاتی برای زنده ماندن بوده است. چنانکه تمامی نظام‌های سیاسی، اجتماعی و خانوادگی از طریق ابزار قهر و خشونت، کنترل و اداره شده است.

در چهل باغتوی پشی نیز چه نظام خانواده و چه تعلیم و تربیه کودکان، از طریق اعمال سرکوب و خشونت سازماندهی می‌شود. پدر به‌عنوان سرپرست خانواده، فرزندانش را با اهرم خشونت به تمکین وامی‌دارد. مادر نیز از طریق اهرم قهر و خشم، فرزندان را به اطاعت مجبور می‌کند. برادر بزرگ؛ بر برادران و خواهران کوچک‌تر از خودش سیطره دارد و خواهر نیز همینطور.

نظام تعلیمی معارف و مدارس دینی نیز تا هنوز با ابزار تولید سرکوب و تهدید، بر دانش‌آموزان ادامه دارد. در بخش نظام تعلیمی، قطعات و جز و تام‌های عسکری و سربازی نیز چنین است. دولت‌های افغانستان از طریق کودتا و اعمال قهری به قدرت رسیده و از شیوه اعمال زور و تشدید خشونت بر اتباع کشور، تسلط و اقتدارشانرا تحکیم بخشیده است.

خشونت و ستیزه‌جویی چه در حوزه سیاسی و اجتماعی و چه در حوزه خانوادگی، یکی از ابزارِ به تسلیم کشاندن و انقیاد انسان‌ها بوده و کماکان رایج است. در حیطه زندگی زناشویی و ازدواج، دستگاه قهری، یگانه افزار فرمانروایی و تابعیت از سرپرست خانواده بوده است. (به مدخل، زنان قربانی خاموش در جامعه مراجعه شود) با پشتوانه چوب و چماق، دختران بدون رضایت شان به شوهر داده می‌شوند و پسران بدون عشق و علاقه، وادار می‌گردد تا تن به تسلیم ازدواج ناخواسته بدهند. نوعروسان، از ترس و وحشتِ خُسر و خُسرمادر، مجبور می‌شوند تن به ذلت و حقارت بدهند تا از خانه جدید طرد نشوند.

خلاصه خشونت و پرخاشگری در تمام نهاد‌های سیاسی، اجتماعی و خانوادگی، یک وسیله مناسب در امر فرمانبرداری و اطاعت زیردستان بوده است. چنانکه اعمال زورگویی و ستم، به فرهنگ و ارزش اجتماعی تبدیل شده است. والدین فرزندان شانرا تنبیه و تعذیب می‌کنند تا آدم شوند. شاگردان مکاتب و مدارس دینی، توبیخ و گوشمالی می‌شوند تا درس بخوانند. ساکنان یک محیط اجتماعی، طرف همدیگر چنگ و دندان نشان می‌دهند تا جوهر فردی و اجتماعی شان حفظ شود. گروه‌های نظامی و سازمان‌های سیاسی از طریق جنگ و ترور همدیگر، دشمن و رقبای شانرا قلع و قمع می‌کنند تا بقای خود شان تضمین گردد. به‌همین دلیل رفتار خشونت‌آمیز توسط نهادهای سیاسی و اجتماعی، در طول تاریخ توجیه و تجویز شده است. از جمله مارکس «می‌گوید که خشونت مامان تاریخ است.»

اما در کشورهای غربی، اعمال خشونت چه توسط پولیس و نهادهای دولتی و چه توسط نظام اجتماعی و خانواده، بکلی منع وغیر قانونی شده است. اما آموزش خشونت‌پرهیزی اگر در کشورهای غربی از پدیده مدرن است، ما در برخی از خانواده‌های سنتی در افغانستان می‌بینیم که خشونت توسط سرپرست خانواده هیچ اعمال نشده ولی نظم و انظباط اعضای خانواده همچنان پایدار و متناسب حفظ شده است. پس می‌توان گفت که رفتار قهر‌آمیز؛ الزاماً متضمن انتظام‌بخشی و تناسب رفتاری در جامعه و خانواده نبوده و نیست.

در هر قریه چهل باغتوی پشی دیده و تجربه کرده‌ایم که بعضی از خانواده‌ها، هرگز از ابزار سرکوب و وسیله آزار و اذیت بر اعضای خانواده استفاده نکرده ولی آن مجموعه همچنان به بقا و حفظ شان تثبیت و تحکیم بخشیده‌اند. به چند نمونه از شخصیت‌ها و خانواده‌ها که به‌شکل سنتی با خشونت وداع کرده‌اند، توجه کنیم:

  • از قریه گردو، کربلایی خدارحم و پسرش مبارک‌شاه. این پسر و پدر، هرگز چه در درون خانواده و چه در بیرون، به خشونت و پرخاشگری نپرداخته‌اند.
  • استاامین آهنگر مدگ نیز با خانواده‌اش زندگی مسالمت‌آمیز داشته است.
  • از مامورعلی خان مدگ می‌توان به‌عنوان یک شخصیت نرم و ملایم یاد کرد.
  • سلطان کاکا از نورگ ساکن کویته پاکستان را از جمله شخصی معرفی می‌کند که دست به خشونت خانوادگی نزده است.
  • رفیق از نورگ را می‌توان یک فرد مسالمت‌جو یاد کرد.
  • علی مدد پسرش از جمله افرادی بوده است که با خانواده‌اش رفتار حسنه داشته است.
  • بوستان نجف از نورگ از جمله افراد مهربان با خانواده‌اش بوده است.
  • بوستان آسیاخانه نیز با اعضای خانواده رفتار ملایم و تسامح‌آمیز داشته است.
  • قاسم آسیاخانه نیز مرد معتدل و نرم بوده که رفتارش با همه مناسب بوده است.
  • عوض علاقه‌دار آسیاخانه نیز تاحدی باخانواده‌اش برخورد خشونت‌آمیز نداشته است.
  • موسی زاهد میسه، از جمله افراد با رحم بوده که با خانواده از در محبت رفتار می‌کرده است.
  • موسی بودال و پسرش ایوب نیز دستِ زدن نداشته‌اند.
  • حسین اوقی و اسحاق اوقی نیز تاجایی که نگارنده دیده است، باخانواده خشونت نمی‌کردند.
  • قدم علی نورگ و محمد جمعه نورگ نیز از جمله اشخاص بوده‌اند که با خانواده خشونت نمی‌کرده و یا به ندرت دست به خشونت می‌زده‌اند.

اینها نمونه‌های خوبی در الگوی خشونت‌پرهیزی سنتی بوده‌اند. البته هدف من، نشان دادن انسان‌های کامل و ایده‌‌آلی نیستند و قصد فرشته‌نمایی از انسان‌ها ندارم. منظورم این است که انسان‌های خشونت‌گریز نیز در میان جامعه انسانی بوده و کماکان هستند که با روش مسالمت‌آمیز توانسته‌اند نظام خانواده را رهبری کنند. پس می‌شود بدون اینکه رفتار خشونت‌ورزی را به‌لحاظ اخلاقی و فلسفی بشناسیم، تلورانس و خشونت‌گستری را به‌شکل سنتی پیشه خود کنیم و درین راه موفق باشیم.

درین تحقیقات میدانی، برخی معتقد بودند که ما شاید علت رفتار عدم خشونت را از جانب کسانی که اسامی شانرا درینجا ذکر کردم ندانیم. ممکن است این افراد زمینه ستیزه‌گری برای شان فراهم نشده که دست به خشونت نزده‌اند. این استدلال هم ممکن است درست باشد، اما کار من تحقیقات جامع و علت‌یابی موضوع نیست. واقعیت این است که این اشخاص با رفتار خشونت‌محوری خانواده را اداره نکرده‌اند.

منابع: معلم جان علی رحیمی، حنیف کارگر، نیک محمد نیک‌بین، مرضیه زاهدی و ظاهر رضایی.

تحقیق و نگارش: نادرشاه نظری، 11 می‌2023

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *