• ناموس‌ گرایی

پیشینه تاریخی مالکیت بر زنان

ناموس یک واژه تاریخی و فرهنگی به‌جا مانده از دوران مردسالاری است. در زمانی که بخشی از مایحتاج زندگی انسان‌ها از طریق تهاجم و حمله بر دیگر قبایل و چپاول کردن اموال آنها تأمین می‌شد، زنان نیز بخشی از غنیمت جنگی به‌حساب می‌آمد. زیرا رابطه مردان با زنان در آنزمان، ازدواج گروهی بوده است. به این معنی که زنان یک قبیله، مجموعاً به کل مردان آن قبیله تعلق داشته و اگر زنی از قبیله می‌گریخت یا ربوده می‌شد، ناموس همه‌ی آن مجموعه محسوب می‌شد. (انگلس، منشه خانواده، مالکیت خصوصی و دولت)

تولید نسل در میان جوامع مختلف، سیر متفاوتی را طی کرده و در شرایط فعلی که انسان‌ها برای خودشان قیوداتی مثل محارم در ازدواج وضع کرده‌اند، محصول تجارب تاریخی بوده است. زیرا زمانی که انسان‌ها ازدواج درون گروهی داشته و از دیگر قبایل نمی‌توانسته‌اند جفت‌گیری و ازدواج کنند، فرزندان شان عمداً معیوب و ناقص می‌آمدند. پس از اینکه فردی از یک تبار با دودمان دیگر جفت‌گیری می‌کرد، می‌دید که فرزندانش تندرست و سالم می‌آمده. ازین خاطر قبایلی در کلمبیا رسم داشت که اگر مهمان مرد در قبیله می‌آمد، زنان جوان را در یک مرکز مذهبی در حضور عمومی جفت‌گیری می‌کردند. اگر زن یا مهمان ازین رسم سرپیچی می‌کرد، حکمش مرگ بود. (ویل دورانت، تاریخ تمدن و فرهنگی)

فرهنگ ناموس‌گرایی در چهل‌باغتوی پشی نیز متأثر از دوران قدیم به‌جا مانده است. مثلاً اگر زنی از خانه شوهر بگریزد و یا اگر دختری که نامزاد بوده از خانه فرار کرده دنبال فرد دیگری برود، اختیار آن بدست کل خانواری است و نه مربوط به والدین آن دختر. کل قبیله درباره آوردن زن و دختر تصمیم می‌گیرد و درصورت نیاز در صدد انتقام می‌‌برآید.

چون زن در گذشته‌ها به‌عنوان یک انسان آزاده حساب نمی‌شده و صاحب اراده و استقلال فکری نبوده است، نیازهای عاطفی و جنسی شان نیز مدنظر نبوده و ازین خاطر مجامعت با زنان نوعی تجاوز به حرمت و ساحت زن‌ها معرفی می‌شده است. ازین خاطر دشنام جنسی رواج شده که به معنای تجاوز و شکنجه تلقی می‌شده است. پس وقتی یک زن تهدید جنسی می‌شده، به معنای این بوده که زن در بدترین شرایط شکنجه جسمی قرار دارد و مجبور است این شکنجه جنسی را تحمل کند. در حالیکه در عصر کنونی تجاوز جنسی نوعی آزار روانی است و نه شکنجه جسمی.

گرچه دوره‌ای بنام مادرسالاری وجود داشته که فرزندان در آنزمان از طریق مادر شناخته می‌شده و پدرِ هیچ کس مشخص نبوده است. اما بعد‍اً که زن سالاری از میان رفت و جایش را به مرد سالاری داد، تک همسری و تعدد زوجات بوجود آمد. مردانی که قدرت اقتصادی و جایگاه اجتماعی و طبقاتی برتر داشتند، بجای تک زنی، به چندهمسری رو آوردند. چندهمسری زمینه رشد فرهنگ ریا و تزویر بوجود آورد که زنان از همخوابه شدن با شوهران شان از عمل جنسی، تظاهر به بیزاری می‌کردنه‌اند. (انگلس منشه خانواده)

در شیراز ایران رسم بوده که وقتی مرد با زنش عمل جنسی انجام می‌داد، زن برای اینکه خودش را وفادار و پاکدامن برای مردش نشان بدهد، پس از اتمام قرابت جنسی، به شوهرش تف می‌انداخته تا ازین طریق نشان بدهد که به عمل جنسی هیچ تمایل ندارد و آنرا کثیف می‌داند. (دکتر فرهنگ هولاکویی)

در اکثر جوامع چنین رایج بوده که زنان پیوسته رابطه جنسی با شوهران شانرا یک رفتار زشت می‌دانسته و مدام در ‌ظاهر از آن بیزاری می‌جسته‌اند. اما از آنجایی‌که غریزه جنسی با سرکوب، انکار و احساس گناه کاهش نیافته و از بین نمی‌رود؛ ارضای نیازهای جنسی شانرا از راه‌های مختلف و غیر مشروع رفع می‌کرد‌اند. زنانی که در دربار و مراکز رفایی بوده‌اند از طریق برده‌ها و غلامان و افراد پائین جامعه رابطه داشتند، ولی زنان اقشار پائین جامعه درین زمینه قیودات کمتری داشتند. (تاریخ تمدن و فرهنگ)

در قسمت مردان سلاطین و دربار که از زنان حرم‌سراهای ساخته بودند، برای اطمنان شان مردانی که در دربار کار می‌کردند آنها را خصی نموده استخدام می‌کردند و ازین خاطر قشری بنام خواجه ظهور کرد. پس فرهنگ زن‌ستیزی و خوار و حقیر شمردن زنان و مایملک خواندن آنها ریشه در مناسبات سنتی و عرف جامعه بشری داشته است. زنان کشورهای عقب نگهداشته شده و یا عقب مانده، بخصوص زنان افغانستان، هنوز هم درباره رابطه جنسی چیزی نمی‌گویند و بنوعی تظاهر به بی‌میلی جنسی، حتا با شوهران شان می‌کنند.

جامعه افغانستان، به‌خصوص چهل باغتوی پشی نیز متأثر ازین فرهنگ و سنت دیرینه بوده است. زنِ یک فرد تا زمانی همسر اوست که قرارداد ازدواج را نقض نکرده باشد. وقتی آن قرارداد اجتماعی را نقض کرد و مثلاً بدون اینکه طلاق بگیرد و به دنبال یک مرد دیگر برود، آنزمان ناموس آن طایفه و خانواری حساب می‌شود. در چهل باغتوی پشی مواردی پیش آمده که بجای اینکه والدین از فرارِ دختر خویش واکنش شدید نشان بدهد، مردم آشوب و بلوا براه انداخته مالکیت ناموسی را مطرح می‌کند. زیرا میان مالکیت فردی و مالکیت اجتماعی فرق است و ناموس مالکیت جمعی به‌حساب می‌آید.

اگر شخصی از منطقه پولش را کدام طایفه دیگر بقول ایرانی‌ها بالا بکشد، همان جامعه‌ی قومی احساس مسئولیت نکرده و دنبال حق آن شخص نمی‌گردد. اما اگر زنِ یا دختر کدام کس دنبال شخص دیگری برود، کل جامعه درگیر شده خودشانرا مسئول جلوگیری و انتقام می‌شمارد.

حمایت از ناموس در ادبیات مقاومت هم آمده و آنرا حفاظت از ناموس وطن می‌گویند. چون میهن و وطن متعلق به مالکیت جمعی است، آنرا ناموس میهن می‌گویند. اشعار و ادبیات، بخشی از روایات تاریخی و جدایی‌ناپذیر فرهنگ و سنت جامعه است و درباره ناموس وطن اشعاری زیادی داریم.

در دوران گذشته حرف زدن در مورد ناموسِ دیگران رفتار پسندیده‌ای نبوده است. کسی در مورد زنان و دختران دیگران حرف بد نمی‌گفتند وحرمت آنان را حفظ می‌کردند. تا جایی که احترام به ناموس بر می‌گردد به احترام به زن. یعنی زن بخاطر این حرمت می‌شود که ناموس فرد و جامعه است. زن به‌عنوان ناموس جمعی، نوعی حیثیت اجتماعی داشته و ازین خاطر مشکل‌ترین دعواها میان اقوام و قبایل، با رفتن زن به خانه طرف برطرف می‌شده است. در چهل باغتوی پشی نیز بدترین دشمنی میان دو شخص یا دو خانواده و قبلیه، با رفتن زن به‌خانه طرف به‌عنوان ناموس آن جمع، نوعی از تمکین و تسلیمی طایفه در برابر طایفه دیگر محسوب می‌شود.

دشنام‌ها در جامعه نیز ریشه در مناسبات فرهنگی آن جامعه داشته است. در افغانستان بدترین دشنام، بی‌ناموس خطاب کردن فرد است. وقتی کسی بی‌ناموس گفته می‌شود، نشانی از بی‌غیرتی شخص است که به ارزش‌های ناموس‌گرایی اهمیت نمی‌دهد.

وقتی به زن یا خواهر یا مادر کسی دشنام جنسی می‌دهند، به این معناست که رابطه جنسی در زمان‌های قدیم که زنان وانمود می‌کرده از آن خوشش نمی‌آمده و اذیت و آزار می‌شده، نوعی شکنجه حساب می‌شده است. در حالیکه در جوامع مدرن ناموس‌گرایی معنایی ندارد. زیرا زن به‌عنوان یک انسان آزاده و صاحب کرامت محسوب می‌شود که ناموس فردی یا جمعی نیست. نه متعلق به شخص است و نه به جمع. در مسایل نیازمندی‌های عاطفی و جنسی نیز همانند مردان ابراز وجود می‌کنند و درباره رابطه و مشکلات جنسی شان حرف می‌زنند و پیرامون آن در فضاهای خصوصی و جمعی و رسانه‌ای آزادانه گفتگو می‌کنند.

منابع: تاریخ تمدن، منشه خانواده مالکیت خصوصی و دولت، تاریخ تمدن و فرهنگ.

نویسنده: نادرشاه نظری، 23 جولای 2023

 

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *