• مخته‌خوانی

از هنر‌های نوستالژی عامیانه

هنر تراژدی فولکلوریک، از دیر زمانیست که در میان جوامع انسانی رایج بوده است. گاهی این ادبیات در قالب مخته‌خوانی، ماتم‌داری و گاهی هم در شکل نوستالژی نوعی از احساس توام با غم و لذت، در هزارجات هم متداول بوده است.

میخته و یا مخته، به‌صورت بانگ دلنواز توسط افرادی که معمولا خوش صدا بوده و در فهم و کاربرد واژه‌ها تبحر داشته‌اند، اجرا می‌شده است. اغلب رسم این بوده که مخته‌خوان، بنا به فراخور شخصیت اجتماعی فردِ متوفی، سروده‌ها را تنظیم ساخته و در قالب مخته اجرا می‌کرده است. این اشخاص را از جاهای دیگر با اجرت و یا داوطلب دعوت می‌کرده تا محفلی که به این مناسبت برپا می‌کرده بخواند و بسراید. اجرای چنین مراسم، نوعی ارزش تشریفاتی احترام به میت و تظاهری به حیثیت اجتماعی پنداشته می‌شد.

در قدیم، تفکیک جنسیتی در اجرای این هنر مدنظر نبود و مردان مخته‌گر نیز وجود داشت، اما به‌مرور زمان، این وظیفه بدوش زنان خوش‌آواز افتاد. چنانکه ما شاهد مخته خانم‌های سال‌خورده بودیم. بخصوص در مراسم دهه محرم، به‌محض اینکه آخوند منبری اسمی از حضرت امام حسین، عباس، علی اکبر، علی اصغر و بقیه شهدا کربلا را بر زبان می‌آورد، اولین عکس العمل که شنیده میشد، صدای مخته خانم‌ها بلند می‌شد.

بهرحال، میان گریه‌های زنان سالخورده در مراسم محرم، با مخته‌خوانی هنرمندانه تفاوت است. مخته‌خوانی نوعی از هنر نوستالژی است که برای ابراز احساسات جمعی و به منظور تحریک افکار عامه، توسط مادران فرهیخته به مناسبت‌های مشخص با آواز جذاب و دلنشین اجرا می‌شد. از قریه مدگ، مادر حاجی سلمان‌علی کاظمی و مادر مامورعلی خان و از قریه نورگ، رحم بی‌بی مادر حاجی محسن و نور بی‌بی مادر عباس، هنرمندان مخته‌خوانان منطقه بودند.

قبلاً در هر قریه مخته‌خوان وجود داشت و آنان نقش هنرمندان را بعهده داشتند. اما در شرایط فعلی، فرهنگ مخته‌خوانی نوعی از بیان گریه و زاری تلقی می‌گردد و ازین خاطر این هنر رو به زوال رفت. البته گریه و شیون مرثیه‌خوانی و نوحه‌سرایی و سینه زنی، در میان مذاهب و پیروان غیر شیعی کمتر دیده می‌شود، اما در جوامع شیعی این سنت رو به گسترش است.مخته‌های تراژدی و نوستالژی، گاهی با ابزارآلات موسیقی هم سرائیده و نواخته می‌شد. مثل مخته گل محمد خان، سردار نبی خان و فیضو خان که توسط خواهران آن قربانیان اجرا گردیده و به‌مرور زمان دست‌خوش اصلاحات شده است.

از مخته سوزناک دیگر که برای یک جوان ناکام خوانده و معروف شده است، توسط علی مدد معروف به بچه گل آغی، بسیار زیبا اجرا گردیده است. در سال‌های قدیم، مخته نوعی از تسکین روانی و ابراز درد و رنج‌های مردم بوده است. چه این دردها معنوی بوده و چه مادی مثل از از دست دادن خروس و در هجوی روباه توسط یک بیری (عروس) خوانده شده نیز جالب و شنیدنی است:

الله تو روبه تَو کنی، کمر سنگ‌ها خَو کنی.

قوشون مرغاکک‌ِ ما قلم ده میزایو موشود.

الله تو روبه کور شوی، در قدی خاک‌ها گور شوی!

شاهپر مرغاکک ما جارو ده دخترو موشود.

الله روبه پیر گیر شوی، شکار باچه میر شوی.

چشمای مرغاکک مه، چرگول بیری گو موشود!

چنین مخته‌سرایی هزارگی، در میان مردمان قیرقیز و قزاق هم رایج است. اهالی روستای آنان لوازم میت خود را یک شب در بیرون از خانه و در درون یک خیمه نگهمیدارد. زن‌ها به سیاق خانمها وطنی، یکی پشت سرهم آمده با شیون و ناله بر بالین میت می‌خوانند و صبح خیلی زود مرده را در گورستان دفن کرده میان شرکت کنندگان غذا تقسیم می‌کنند.

در مورد رسم قیرقیزها، مبنی بر بستن نخ و پارچه در سنگ‌های روی قبر و آتش افروزی بر گور و روغن انداختن بر سنگ مزارِ مُرده‌های شان، احتمال می‌رود که از باورهای شمنی (شَمَن‌باوری یا شمنیسم) باشد. زیرا هزاره‌ها عین همان‌ رسم را دارند.

گفته می‌شود که در قدیم، حضور زن‌ها در تشیع جنازه ممنوعیت نداشته و مخته‌کنندگانِ زن تا گورستان میت را مشایعت می‌کرده‌اند، اما پس از نفوذ فرهنگ شرع، ملاها کم‌کم از حضور زنان در مراسم تشییع جنازه، جلوگیری و ممانعت کردند.

منابع: یادداشت‌های محمد جمعه نورگ.

تهیه و گردآوری: ظاهر نور.

فرستنده: حنیف کارگر.

اصلاح، ویرایش و اضافات: نادرشاه نظری، 28 آپریل 2023

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *