• محمد نبی اوقی

قریدار و فعال اجتماعی

محمد نبی فرزند نوروز علی، فرزند علی نجات اوقی، فرزند علی مردان زوار، فرزند پرده پوش، فرزند اِدیل، فرزند ندرعلی، فرزند قربالی، فرزند دوست علی، فرزند دلکه، فرزند الله دین خان پشی می‌باشد که از تبار پدری تا ده پشت به الله دین خان پشی می‌رسد. محمد نبی از جهت نسب مادری نیز به دودمان سلطانوی پشی وصل است که مادرکلان محمد نبی اوقی (مادر نوروز اوقی-همسر نجات اوقی) از خاندان سلطانوی پشی بوده است.

محمد نبی در سال ۱۲۹۲ش، در قریه «زوبار»، از توابع میانه چهل باغتوی پشی، ولسوالی جاغوری متولد شد. نگارنده در سال 1350ش، صنف دوم مکتب بود که نبی اوقی فوت کرد. آنزمان نبی اوقی را مردم بخاطر امر یک باب مکتبی که از ولسوالی مالستان به‌تازگی در چهل باغتوی پشی منظور کرده و آورده بود، تحسین می‌کرد، اما از باقی فعالیت‌های اجتماعی و خدماتی که او در گذشته انجام داده بود، در حافظه افراد مُسن و همچنان کم و بیش در لابلای تاریخ شفایی و یادداشت‌های افراد ذکر شده است. به چند نمونه آن اشارره می‌کنم:

نمونه اول، سخنرانی درحضور ظاهرشاه

آنزمان رسم بوده، افرادی که خدماتی برای کشور انجام می‌داده، پادشاه وقت محفلی به این مناسبت برپا می‌کرده تا از وی قدردانی کند. در آن جلسه تشریفاتی، تحفه‌ای به پاس خدمات فرد و قصد نوازش و دلجویی به شخص موردنظر اعطاء می‌کرد. از نبی اوقی نیز به پاس خدماتی که انجام داده بود، از ظاهرشاه تحفه‌ای دریافت می‌کند. نبی اوقی در موقع تسلیم هدیه‌ی ظاهرشاه، سخنانی ایراد می‌کند که ماندگار می‌شود. ایشان در ابتدا، آیة 26 سوره آل عمران را قرائت می‌کند:

«قل اللهم ملک الملک توتی الملک من تشاء و نتزع الملک ممن تشاء وتعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر انک علی شی قدیر.»

 (ترجمه: بارالها! مالک حکومتها تویی. به هرکس بخواهی، حکومت می‌بخشی و از هرکس بخواهی حکومت را می‌گیری. هرکس را بخواهی عزت می‌دهی و هر که را بخواهی خوار می‌کنی. تمام خوبی‌ها به دست توست. تو بر هر چیزی قادری.)

نبی قریدار با انتخاب این آیة ممکن است به ظاهرشاه کنایه گفته باشد که عزت و ذلت هرکس و منجمله پادشاه در دست خداست. ممکن هم است که از شاه ستایش کرده باشد که این جلال و جبروتی که دارد از بذل و بخشش خداوند است که نباید تکبر به‌خرج دهد و مغرور باشد.

بهرحال مشخص نیست که قصد و نیت نبی اوقی از قرائت این آیة چه بوده، ولی آنچه روشن است، انتخاب بسیار بجا و شایسته این آیه بوده است. بیان بسیار بلیع و رسای این آیة در یک انجمن اشرافی، یقیناً لرزش و رعشه‌ای بر جان و تنِ هر سلاطینی می‌اندازد تا روح و روان آنان را به تلنگر و تشنج وادارد. اینکه نبی اوقی با آیه 26 سوره آل عمران، شاه را به چالش کشیده و قدرت و صلابت او را ز یر سؤال برده است، انتخاب ساده‌ای نبوده است. زیرا بگفته شیخ طوسی، اين آيه پاسخ خدا به پیامبر بوده است که پس از فتح مکه، ملک روم و فارس را به مسلمانان وعده شده بود. یعنی خداوند در پاسخ پیامبر می‌گوید که به قدرت تان غره نشوید. منظور نبی اوقی احتمالاً این بوده که ظاهرشاه به قدرت خودش فخر فروشی نکند که اقتدار خداوند عظیم تر از اوست.

نمونه دوم، لغو بیگاری

در حکومت‌های قدیم، بیگاری‌های مختلف از قبیل راه سازی، جاروب کردن برفِ راه‌های مواصلاتی و جمع‌آوری چوب سوخت و غیره، از وظایف مردم بود. اهالی مناطق، تحت نام توپه و قریه‌، مؤظف به اجرای اوامر حکومت بود.

در یک زمستانِ پربرف که علاقه دار مالستان عزم دیدن چهل باغتوی پشی می‌کند، بدستور حکومت، مسیر کوتل قبرغه باید جارو می‌شد. در آن روزها، هوا خیلی سرد بوده و برف شدید هم می‌باریده. نبی اوقی با دین این صحنه، مردم را از کار باز داشته و مسئولیت پاسخ‌دهی آنرا خود به‌عهده گرفته است. فردا که علاقه‌دار با همراهان راه جاروب و چاوخل‌زنان وارد منطقه می‌شود، استقبال کنندگان را با فحش و ناسزاهای رکیک مورد خطاب و عتاب قرار می‌دهد. نبی قریدار پاسخ علاقه‌دار را به تندی می‌دهد و میان این دو حرف‌های تنش‌آمیزی رد و بدل می‌شود. نبی قریدار با تفدانی بر علاقه‌دار حمله می‌کند و پس از آن از بزرگان و اهالی میخواهد که شکایت‌نامه‌ای عنوانی صدارت تهیه کنند. در آن عریضه نوشته می‌شود که علاقه‌دار، با بهانه‌های مختلف، اوامر گوناگون صادر نموده از موقف خویش بر مردم ظلم و اجحاف اعمال می‌دارد.

سرانجام علاقه‌دار با اعوان و همراهانش به التماس متکی می‌شوند تا مانع عریضه شود. در عوض طرفداران نبی اوقی می‌گویند، مطابق به سنت ما، حرف خان را فقط پدر خان می‌تواند لغو کنند. شما اگر خواهان ابطال هستید، ما شمارا نزد نوروز اوقی می‌بریم و هرطور که ایشان فیصله کرد ما تمکین می‌کنیم.

زمانی‌که پیش نوروز اوقی می‌روند، ایشان می‌گویند، هرچند برخورد شما درست نبوده، اما شما مهمان ما هستید و شکایت‌نامه را پاره می‌کند. به این ترتیب، نبی اوقی تابوی سکوت و تسلیم شدن به حکومت را می‌شکند و به مردم یاد می‌دهد که از پادشاهان و سایه خدا هم می‌توان شکایت کرد.

نمونه سوم، آزادی مسافران

تعداد سی نفر از اهالی هیچه که توسط عساکر دولتی از مسیر راه قندهار- بولدک دستگیر می‌شود، از طریق سلسله‌مراتب تشکیلات دولتی به غزنی گسیل می‌گردد. این سی نفر به‌جرم رفتن به پاکستان قرار بود از غزنی به بندی‌خانه دهمزنگ کابل فرستاده شود. اما درین زمان نبی اوقی از موضوع باخبر شده خودش به اداره مربوطه می‌رساند. وقتی جلسه دایر می‌شود، والی را خطاب قرار داده می‌گوید، طبق ادعای مقامات حکومتی، تا پلِ‌اتک، خاک افغانستان است (اتک، مرز قبلی افغانستان و هندوستان که میان پشاور و اسلام آباد واقع شده) اگر مردم غریب و بیچاره هموطن ما برای کار در کویته می‌روند، برای شان یک لقمه نان در می‌آورد و جرم و خلافی که نکرده‌‌اند. زیرا هر تبعه افغانستان حق دارد آزادانه در ملک خودش گشت و گذار کند. پس اگر این سی نفر را همین حالا آزاد کردید خیلی خوب، وگرنه تا مقام اعلی حضرت هم پیش خواهم رفت. این بدبخت‌ها را که پولیس‌های تان مورد لت و کوب قرار داده‌اند، گزارش آنرا به مقامات بالا می‌رسانم تا مجازات شوید.

سید عباس والی غزنی که از نبی اوقی آشنایی کافی داشت، همه‌ی بندی‌های هیچه را آزاد می‌کند. البته قبلاً هر هزاره‌ای را که در مسیر قندهار- بولدک می‌گرفتند، به بهانه اینکه به پاکستان میروند، گرفتار و زندانی می‌کردند.

نمونه چهارم، مبارزه با فساد اداری

مورد دیگر، مجلای بی‌کسی یکی از افراد چهل باغتو پشی بوده است. کاتب احصائیه که از وی قصد رشوه‌گیری داشته، نبی اوقی از جریان باخبر می‌شود و با عصایش او را به شدت تنبه می‌کند. این امر سبب تحسین همگان می‌گردد و قریدار را مورد ستایش و تحسین قرار می‌دهد.

نمونه پنجم، تخفیف بیگاری

یکی از کارهای نیکوی دیگر نبی اوقی که برای مردم چهل باغتوی پشی انجام میدهد، کار سرگ مالستان تا ارزگان بوده است. کار بیگاری این سرگ تا پیگ بر دوش چهل باغتوی پشی بوده است. نبی اوقی با ولسوال جنجال براه انداخته و چانه می‌زند تا مسیر کار سرگ را از برای مردم چهل باغتوی پشی کمتر می‌کند. از مردم پیک می‌خواهد که نان مردکارها را شما باید تأمین کنید. چرا که سرک از ناحیه شما عبور می‌کند و این عدالت نیست که ما از چهل باغتوی پشی نان بیاوریم و کار شما را انجام بدهم. مردم پیک به احترام نبی اوقی تا ختم سرگ، نان کارگران چهل باغتوی پشی را تأمین کردند.

نمونه ششم، عضو هیئت صلح قیام ابراهیم گاو سوار

محمد ابراهیم گاوسوار، متولد ۱۲۹۴هجری شمسی، فوت ۱۳۶۱شمسی، در سال  1323ش، علیه حکومت ظاهرشاه، بخاطر مالیات سنگینی که بر هزارستان وضع کرد، دست به قیام مسلحانه می‌زند. پس از فرمان سردار هاشم خان، برای گرفتن مالیات روغن و فشار مضاعفی که بر مردم تحمیل کرد، گاوسوار در ولسوالی پنجاب شهرستان، دست به قیام مسلحانه مردمی زد و سرانجام ظاهرشاه را مجبور به عقب‌نشینی کرد.

به ارتباط قیام گاوسوار، هیئت صلحی متشکل از بزرگان هزارجات به کابل اعزام می‌شود که نبی اوقی نیز عضوی ازین هیئت بوده و در دربار ظاهرشاه سخنرانی کرده است. از محتوای دقیق سخنرانی نبی اوقی به دربار شاه، اطلاعی در دست نیست، اما  از همان متن آیة 26 سوره آل عمران آغاز می‌کند که در نمونه اول ذکر شد.

گرچه نشست هیئت مذاکره باعث شد که قیام متوقف شود و صلح برقرار گردد، اما ثمره این مذاکره، موجب تبعید گاوسوار و سرانجام باعث شکست و مرگ محمدابراهیم گاوسوار می‌گردد. لذا درینجا یاد‌آوری از نقش نبی اوقی به‌عنوان عضو هیئت صلح قیام گاو سوار است و نه افتخار به نتیجه این مذاکره.

اینها نمونه‌های اندکی از فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی نبی اوقی بوده است که در برهه‌ای از حیات اجتماعی و سیاسی، نقش قریداری‌اش در حافظه مردم و اوراق تاریخ به ثبت رسیده است.

بُعد دیگری از واقعیت زندگی فردی و اجتماعی نبی اوقی که کمی متفاوت‌تر از رُخ اول سکه اوست نیز باید به‌صورت مختصر اشاره شود. زیرا هر سکه قیمتی و گرانبها، دو سویه است و دانشنامه چهل باغتوی پشی، مثل هر دانشنامه دیگر، زندگی واقعی هردو رخه افراد را انعکاس و بازتاب داده و مستند‌سازی می‌کند. پس اگر دانشنامه بخش مثبت و آیده‌آل افراد را پرتوافگنی کند و بخش رفتار ناهنجار شخصیت‌ها را مشعل‌افروزی نکند، در امر معرفی و شناساندن پدیده‌ها، ناقص عمل کرده است.

نبی اوقی نیز مثل هر انسان شهیر یا گمنام دیگر، دارای رفتار و احساسات متفاوت و ناهمگون بوده است. وی نیز در کنار کارکرد‌های مثبت و خدماتی که برای مردم چهل باغتوی پشی انجام داده است، گفته می‌شود که به‌لحاظ اخلاق و سلوک رفتاری، آدم زورگو بوده است. مثل هر آدم دیگر، در قبال واکنش‌های افراد، عصبانی می‌شده و بعضی وقت‌ها از خودش رفتار نامناسب به‌جا گذاشته است.

از جمله گفته می‌شود که نبی اوقی، زمینِ زوبار خدارحم درغه را تصاحب می‌کند. درغه با پسرانش، بخاطر دعوای زمینِ زوبار، دو دانه کویه نبی قریدار را به آتش می‌کشند و زود فرار می‌کنند. افراد نبی قریدار آنان را تعقیب کرده از پس کوتل قبرغه دستگیر می‌نمایند. پس از آن درغه را تا سرحد مرگ شکنجه کرده می‌زنند و با خارهای قرغنه، کف پاهایش را سوراخ می‌کنند. عاقبت جنازه درغه آنجا می‌ماند و نبی اوقی فکر می‌کند او مرده و در صدد مخفی کردن جسد او می‌شود. درین زمان که نعش درغه ساعت‌ها در آنجا می‌ماند؛ سرانجام درغه زنده شده و توسط فرزندانش از محل برده نجات می‌یابد.

همچنان برخی از محاسن سفیدان می‌گویند که نبی قریدار با مردم به تندی برخورد می‌کرده و کاراکتر زورگویی داشته است. بعضی وقت‌ها که هوس می‌کرده، بز و گوسفند دلخواهش را از میان رمه مردم سونغو (انتخاب) می‌کرد و مالکش جرئت نداشت از دادن آن سرباز بزند.

اما علیرغم این شکایات و نارضایتی‌ها، نبی قریدار در چهل باغتوی پشی، طرافدارانِ زیادی داشته است. از جمله در زمان قریداری‌اش، تعدادی از مردم چهل‌باغتو پشی، از وی در نزد سیدعباس والی‌ غزنی رفته شکایت می­‌کنند. سید عباس شخصاً سنگماشه آمده و نبی‌قریدار را جلب و دست­بند زده در موتر جیپ می‌اندازد تا به‌طرف غزنی ببرد. بعضی‌ها، از جمله غلام ‌‌نبی‌‌ارباب، غلام­‌محمد­ وکیل، خدابخش زوار و دیگران که خبر می‌شوند نبی قریدار را در جیپ انداخته و قرار است به غزنی حرکت بدهند، در سر پلِ ‌سرکاری واقع در سنگ­ماشه در راه موتر سیدعباس می‌خوابند. زمان­که موتر سیدعباس به سر پل می‌رسد، موسفیدان به سیدعباس می‌گویند که ما شاکیان پشیمان هستیم. آمدیم تا شکایت خود را پس بگیریم و از شما خواهش‌ کنیم که نبی قریدار را رها کنید. اگر بار دیگر از قریدار شکایت کردیم، هر جریمه و مجازات که شما تعیین کردید ما قبول داریم. این گونه سید‌عباس را فریب داده قریدار را از قید رها می‌سازند.

(به نقل از حاجی اقبال، علی محمد کلانتر، 1401:10، برگرفته از مدخل غلام نبی ارباب)

نبی اوقی در سال 1350ش، درگذشت و در قبرستان میانه به‌خاک سپرده شد. از او شش فرزند مانده است. رئیس عبدالکریم نوروزی پسر بزرگ ایشان است که در اردو رتبه دگروالی از آن خود کرده و فعلاً افسر متقاعد است.

منابع: یادداشت‌های محمد جمعه نورگ در بخش تاریخی، معلومات پشت‌نامه از شجره‌نامه چهل باغتوی پشی، مؤلف ملااسحاق فاضلی، اطلاعات پیرامون فرزندان نبی اوقی، از نیک محمد نیک بین. اطلاعات درباره شکایت از نبی اوقی، از یزدانبخش حاتمی.

درباره قیام محمد ابراهیم گاو سوار، عوض علی نبی زاده

نویسنده: نادرشاه نظری، 1 جولای 2023

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *