فعال معارف
محمد ابراهیم ولد نجات اوقی در سال1342ش، در قریه نورگ چهل باغتوی پشی متولد شد. در کودکی نزد ملاجان محمد صالحی، ملاامام قریه نورگ، درسهای دینی فراگرفته و در سال۱۳۵۰، شامل مکتب شد. محمد ابراهیم در 1355ش، از دوره آموزش ابتداییه فارغ شده و در سال۱۳۶۰، به ایران مهاجرت کرد. در آنجا با مامور احمد آشنا شده و در سال۱۳۶۲ش، به پاکستان رفت. در پاکستان از طریق مامور احمد با سازمان رهایی افغانستان رابطه گرفت و پس از مدتی به وطن بازگشته همراه قومندان غلامحیدر، ماموراحمد و مامور رئوف در جنگ پوسته لومان شرکت کردند.
ابراهیم خانو در سال۱۳۶۴ش، چند نفر از بچههای قریه، مثل محمدخان بابایی و حاجی محمد عارف شفایی را با خود برده به مکتب وطن شامل نمود و خودش تا سال ۱۳۶۷، به کارهای فرهنگی پرداخت. پس از آن در همان سال به وطن برگشت و درین زمان سید طالب خرکُش، امکانات یک باب مکتب را در چهل باغتوی پشی آورده بود و تحت سرپرستی مدیرانور قرار داشت. اما چون مکتب مذکور متعلق به سازمان نصر تلقی میشد، ابراهیم خانو تصمیم میگیرد برای آوردن یک باب مکتب، راههایی را جستجو کند.
ابراهیم خانو در سازمان رهایی، از روابط داکتر سیماسمر بود. در آنزمان، سیماسمر و جمعی دیگر از بچههای دایکندی و جاغوری، از سازمان رهایی اخراج شده بودند. (مراجعه شود به مدخل سیماسمر درین کتاب)
پس از ترور داکتر فیضاحمد، رهبر سازمان رهایی که توسط حزب اسلامی ترور شد، مینا کشورکمال نیز به فاصله یک ماه، توسط رژیم داکتر نجیب در سال 1365، ترور گردید. ازین خاطر سازمان رهایی دچار بحران سیاسی- تشکیلاتی شد. بعد از تشدید اختلافات و بروز تضادهای سازمانی، سرانجام داکتر سیماسمر و عارف جویا که اعضای کمیته مرکزی سازمان بودند، از تشکیلات سازمان اخراج شدند.
مرکزیت سازمان، مدیریت شفاخانه ملالی، مکتب وطن و دیگر مراکز آموزشی و خانههای تیمی سازمان را در دست گرفت و تمامی اعضای مربوط به روابط سیما و عارف جویا از سازمان بیرون شدند. داکترسیما و همکارانش که درین مراکز، کار و فعالیت میکردند، در صدد ایجاد مراکز جدید برآمدند که بعداً شفاخانه شهدا در ناصرآباد را ایجاد کردند.
در همان حول و حوش، داکتر سیماسمر، امر چند باب مکتب را گرفته به هوادارانش پیشنهاد مینماید تا اگر میتوانند فعال کنند. درین زمان ابراهیم خانو به پاکستان سفر نموده موفق میشود امر دو باب مکتب را از سیماسمر بگیرد. یکی مکتب چهل باغتوی پشی و دیگری مکتب هیچه. مکتب هیچه فعال نمیشود، اما مکتب لومان، اُوتقول و سرچاکه را ناظر عباسی و حاجی نوروز مالستان فعال مینمایند.
ابراهیم خانو هم در چهلباغتوی پشی مکتب را افتتاح مینماید، اما با مشکل معلم مسلکی مواجه میشود. اولین معلمینی که استخدام میشوند، عبدالعلی مقصودی، غلام حسن زنگی، جمعه خان روشنگ، استاسلطان مدگ، بابو مهتر قلدی، افضلی سرناوه، معلم محمد زمان رحیمی، و انجنیر موسی خان فیاضی بودند.
چون ساختمان مکتب چهلباغتوی پشی را نظامیان مصادره کرده بودند، شاگردان را در دکانهای خالی جمع میکردند. اما پس از مدتی، عدهای بهدلایل سیاسی و برخی از تضادهای حزبی و منطقهای، مکتب را با چالش روبرو میکند. مکتب ابراهیم خانو، ظاهراً از سیماسمر بود، اما زیر پوشش حزب اسلامی فعالیت میکرد. در حالیکه مکتبی را که مدیرانور آورده بود، مربوط سازمان نصر بود. (مراجعه شود به مدخل شورش علیه مکتب درین کتاب)
درینجا اختلاف بر سر مکتب خانو و مدیر انور، اختلاف حزبی و سیاسی هم محسوب میشد. زیرا خانو مربوط به حزب اسلامی بود و مدیرانور به سازمان نصر تعلق داشت. نصریها میگفتند چون مکتب را اول آنان آوردهاند، میباید مکتب مدیرانور رسمیت یابد و ساختمان مکتب به آنان تعلق بگیرد. اما ساختمان مکتب در اختیار نهضتیها بود. نهضت، حزب اسلامی گلبدین و سازمان نصر، سالها در جاغوری، مالستان و مناطق پشی با یکدیگر جنگیده بودند. بناً هر کدام ازین گروهها و افراد وابسته آنان، بر سر تاثیرگذاری و تصاحب مکتب مدیرخانو، علیه همدیگر آریش قوا میکردند. بخشی از مخالفین دیگر، در صدد امتیازطلبی بودند و بهنوعی فشار میآوردند تا از طریق مخالفت با مکتب، آنان را بهعنوان کارمند یا معلم استخدام کنند.
در ارتباط با مکتب ابراهیم خانو، چندین تضاد و تقابل باهم جمع و انباشته شده و واکنشهای افراد را متظاهر میساخت. ابراهیم خانو که وضعیت را آشفته دید، از برخی هواداران مکتب، منجمله از قوماندان چمران نهضتی و برادرش رمضان عارفی تقاضا کرد تا از مکتب حمایت کنند. آقای عارفی و چمران، امتیاز سازمانی خواستند و گفتند تو کارت نباشد. خودما از مکتب حمایت میکنیم و مکتب را بنام «مکتب شهید مرادی» نامگزاری کردند. (امیر محمد بابایی)
درین میان مخالفین مکتب نیز شبانه به خانه عارفی میروند و از او و چمران میخواهند اجازه ندهند مکتب شعلهایها در چهل باغتوی پشی تأسیس شود. عارفی به هردو گروه قول همکاری میدهد، اما فردا نظامیان نهضت به دستور عارفی و چمران، به بازار میریزند و از مکتب خانو حمایت کرده به مخالفین اجازه نمیدهند صدمهای به مکتب برسانند. به این ترتیب مکتب به حمایت عارفی و چمران و جمعی از مویسفیدان چهل باغتوی پشی، حمایت شده و ابراهیم خانو بهعنوان مدیر مکتب انتخاب میشود.
عارفی و چمران نیز ساختمان مکتب را در عوض امتیاز سیاسی مکتب بنام «شهید مرادی» سرناوه تحویل میدهند و پس از آن شاگردان در صنفها جابجا میشوند.
اما از آنجائیکه بودجه و امکانات مکتب توسط داکتر سیماسمر از کویته پاکستان تأمین میشد، مدیرخانو توسط سیماسمر به پاکستان احضار میشود. مدیر خانو چون در حسابدهی شفافیت لازم را به داکتر سیما ارایه نمیدهد، بودجه مکتب کمکم قطع میشود و مدیر خانو نیز مکتب را به دیگر معلمان و از جمله به انجنیرموسی خان و معلم زمان تحویل میدهد. از آن پس مکتب توسط انجنیر موسی خان اداره میشود و امکانات آن مدتی توسط حمایتهای مالی مسافران و گاهی توسط موسسات خارجی و منجمله کمیته سویدن تأمین میشد.
پس از تحویلدهی مکتب، مدیرخانو به جلب و جذب پروژههای خارجی دیگر در داخل منطقه مشغول شد و مدتی بهعنوان همکار کلانترِ بازارِ چهلباغتوی پشی ایفای وظیفه کرده است.
همچنان مدیر خانو از سال۱۳۷۲، عضو شورای مشورتی و انکشافی نیز بوده و در قسمت بازسازی لیسه نسوانِ چهل باغتوی پشی نیز نقش فعال داشته است.
منابع و دادههای تحقیقات میدانی:
- مصاحبه حضوری نادر نظری با معلم ناظر عباسی، 2023
- مصاحبه حضوری نادر نظری با سرور صالحی، 2023
- مصاحبه تلفنی نادر نظری با جانعلی رحیمی، 2023
- مصاحبه تلفنی نادر نظری با امیر محمد بابایی، 2023
- برخی از معلومات درباره مکتب خانو، از اسحاق احمدی، 2023
- معلومات از ظاهر رضایی، 2023
- برخی از معلومات نوشتاری، از محمد ابراهیم خانو و پسرش.
تحقیق و ویرایش، نادر نظری، 13 مارچ 2023