• چهارشنبی

از قریه‌های مربوط به چهل باغتوی پشی

قریه چهارشنبی در سمت جنوب غرب چهل باغتوی پشی واقع شده که شامل آغیل‌های «چوب»، «پیتو»، «کربلاغ»، «ایرمه» و «دغی» می‌باشد. ایرمه و پیتو در جوار گزکی و کربلاغ در سمت شمال غرب توغلوغ قرار دارد.

آغیل «چوب»، مرکز قریه چهارشنبی می‌باشد که «مچید»، از توابع قریه میانه در سمت جنوب غرب چوب موقعیت دارد.

مسافت آغیل‌های قریه چهارشنبی تا بازار چهل باغتوی پشی، چهار کیلومتر است، اما برخی از آغیل‌های دوردست مثل دغی، کمی بیشتر از چهار کیلومتر تا بازار فاصله دارد.

شخصیت‌های متنفذ چهارشنبی در گذشته و حال مثل محمدعیسی، ملاصادق، عبدالوکیل، حاجی حسن، عسکرخان، ابراهیم زوار، صفرعلی، محمدعیسی، رضا ملیک، علی مردان، ملاچمن، ناصرعلی، شیخ نجیب الله رحیمی، محمدعلی نوری، ملاچمن، ماستر شریف‌حسن. عبدالطیف پسر ملاصادق، احمدشاه تورن، حاجی بوستان، نوروز مردان، کربلایی رمضان، شریف حسنیان و امان هزاره می‌باشد.

از آثار تاریخی در چهارشنبی تحقیق کاملی صورت نگرفته، اما تنها یک «ده» تاریخی به‌نام ده «حاصل خان» از جمله آثار این منطقه شمرده می‌شود. «حاصل مهتر» و برادرش «آلی بیگ قریدار» در زمان نجات اوقی در چهارشنبی حاکمیت داشته و گفته می‌شود که با مردم بسیار با خشونت رفتار می‌کرده است.

اهالی قریه‌های چهل‌باغتوی پشی وقتی گاوها و گوسفندان شانرا طرف سرتاله و کوتل قبرغه می‌بردند، از ترس آلی بیگ از سرک نمی‌آمدند و طرف گیرو یا پیتو رُخ می‌کردند. عابرین دهان‌های حیوانات شانرا می‌بستند که اگر کدام بز و گوسفند به علف‌های اطراف جوی یا کِشت‌کار دهن بندازد، آنان را دستگیر کرده بندی نکند یا خساره آنرا چند تا بز و گوسفند نگیرد. (یاداشت‌های محمد جمعه نورگ)

حاکمیت حاصل خان و آلی بیگ تا زمان نجات اوقی (به مدخل محمدحسین مهتر، قهرمان آب روغنی مراجعه شود) ادامه داشته، اما پس از ظهور نوروز اوقی، (به مدخل محمدنبی اوقی مراجعه شود) استیلای این دو برادر کم کم فروکش می‌کند. زیرا مادر نوروز اوقی از خاندان سلطانوی پشی بوده و قدرت سلطانوی پشی بر اقتدار نوروز اوقی می‌افزاید و سرانجام اقتدار آلی بیگ پدرکلان پیتو؛ از دودمان چهارشنبی زوال می‌یابد.

(از یاداشت‌های محمد جمعه نورگ)

آلی بیگ پدر کلان پیتو، از خانواری چهارشنبی است که پشت شاه‌جوی عمومی موقعیت داشته و زمین‌های خود را به پدر کلان شیخ علی بابا و پدر کلان گشتی می‌فروشد. تا هنوز آنرا ده شیخ علی بابا، یا ده گشی می‌گویند.

قریه چهارشنبی دارای یک ملابستی و یک مسجد است. تعداد 43 خانواده در چهارشنبی زندگی می‌کنند. این قریه مثل دیگر قریه‌های چهل‌باغتوی پشی، دارای زمین‌های حاصل خیز، علف‌چرهای متنوع و مراتع سرسبز دارد. درین اواخر به‌دلیل خشکسالی، زمین‌ها و چمن‌زارهای این نواحی؛ حاصل خوبی نمی‌دهد و مردم منطقه بیشتر به کمک‌های مسافرین شان که در خارج هستند حمایت مالی می‌شود.

وجه تسمیه نام خاندان چهارشنبی، از نام پدرکلان این طایفه گرفته شده که «چهارشنبی» نام داشته است. طایفه‌ بزرگی به نام «چهارشنبه» از اولاده خواجه علی در کمرک جاغوری نیز زندگی می‌کنند، اما تشابه اسم طایفه چهارشنبی چهل‌باغتوی پشی با طایفه چهارشنبه کمرک جاغوری روشن نیست.

پدرکلان اهالی چهارشنبی چهل‌باغتوی پشی، پسر قرباعلی ولد دوست علی، ولد غازی‌خان، ولد دلکه، ولد الله دین خان پشی است. درحالی‌که چهارشنبه پدرکلان کمرک جاغوری، پسر خواجه علی، ولد یزدری، ولد جاغوری، ولد دای‌میرکیشه می‌باشد. بناً در هویت تباری این دو طایفه کدام ابهامی وجود ندارد، اما احتمال دارد که این دو همنام، مشابهتِ تصادفی داشته باشد.

بهرحال، «چهارشنبی» پدرکلان اهالی چهارشنبی چهل‌باغتوی پشی، پنچ پسر به‌نام‌های «آلی»، «فضلی»، «میرک»، «رمضان علی» و «حاصل» داشته است. ملاصادق شخصیت متنفذ قریه چهارشنبی، از ذریه رمضان‌علی ولد چهارشنبی است که پسر ارشدش عبدالطیف، به دوازده پشت به الله دین خان پشی می‌رسد:

عبدالطیف ولد ملا صادق، ولد خدا بخش، ولی بخش علی، ولد نوروزعلی، ولد رمضان علی، ولد چهارشنبی، ولد قرباعلی، ولد دوست علی، ولی غازی خان، ولد دلکه، ولد الله دین خان پشی.

ملاصادق، یکی از شخصیت‌های برجسته عصرش بود که در تائسیس مکتب چهل باغتوی پشی، نقش مهمی را به عهده داشت. وی تحویل‌دار اساسیه مکتب چهل باغتوی پشی بود که پس از مسدود شدن مکتب در سال 1358؛ از اموال معارف و کتاب و قرطاسیه مکتب، خوب نگهداری و محافظت کرد.

ایشان همراه عوض پهلوان توغلوغ (به مدخل آغاز شورش 1358 مراجعه شود) و دیگر متنفذین چهل باغتوی پشی، در خزان سال 1358، «معلم ظاهر» خلقی را که مورد حمله و تهاجم مردم قرار گرفت، از مرگ نجات داد. (ن. نظری)

یکی از رویداد‌های تاریخی که دو خاندان اهالی چهارشنبی به آن مواجه شده‌اند، غصب بخشی از زمین‌های آنها توسط نوروز اوقی بوده است. درین رابطه شکایت‌نامه‌ای از برخی افراد اهالی چهارشنبی به دانشنامه چهل باغتوی پشی رسیده است که مطالب آنرا در مدخل چهارشنبی می‌گنجانیم، ولی ما نمی‌توانیم آنرا تائید کنیم. زیرا هدف دانشنامه تحقیق پیرامون مالکیت‌های شخصی مردم نیست. دانشنامه فقط برخی از اتفاقات سیاسی و اجتماعی را معرفی و می‌شناساند. (مدیریت دانشنامه چهل باغتوی پشی)

قضیه ازین قرار است که علی جمعه، خدابخش و علی جان، فرزندان بخش علی ولد نورعلی بوده‌اند. یوسف، برات‌علی و علی شفا، فرزندان جمعه علی ولد نورعلی بوده‌اند. (شجره‌نامه دانشنامه)

این دو خانواده، در جنگلی و خاکیران رفته برای شان زمین‌های مورد علاقه شانرا اجاره می‌کنند و بعداً آمده‌اند زمین‌های پدری شانرا که در مَچید بوده است، به نوروز اوقی به‌عنوان امانت می‌گذارند. نوروز اوقی ظاهراً امانت‌دار خوب معلوم می‌شده و برای شان گفته است، هر وقتی که از جنگلی پس آمدید، زمین‌های تانرا تحویل می‌دهم.

آنها مدت شش سال در جنگلی و خاکیران، با زمین‌های اجاره‌ای زندگی می‌کنند. پس از شش سال که برمی‌گردند، نوروز اوقی بسیار به سختی یک قسمت از زمین‌های آنانرا پس می‌دهد، اما بخش زیادی از زمین‌های فرزندان بخش‌علی و جمعه را پس از دعوا و جنجال زیاد، بنام زمین‌های کوهسار پس کیچه نامگذاری می‌کند. چنانکه دعوای زمین تا زمان ملاصادق ادامه داشته است.

فردی که بسیار غیرتمند بوده و تصمیم قاطع گرفته بوده تا زمین‌ها را از نوروز اوقی پس بگیرد، علی جان پسر بخش‌علی بوده است. وی آنزمان به مکلفیت عسکری جلب می‌شود، ولی در زمانی که عسکر بوده نیز به نوروز اوقی نامه نوشته هشدار می‌دهد که وقتی ترخیص شود، صاحب زمین‌های خودشان خواهد شد. اما علی جان وقتی از خدمت سربازی بر می‌گردد، در خرکوش جاغوری ناگهان فوت می‌کند. علت مرگ فوری علی جان روشن نیست، ولی هرچه بوده، علی جان با حرمان و سرخوردگی از دنیا می‌رود.

زمین‌هایی که نبی اوقی قبضه کرده، عبارت است از زمین‌های سرورعلی قریدار و چمن‌زارهای مَچید بوده است. قسمتی از زمین‌های پیش کیچه را این دو خانواده می‌گیرند ولی باقی شانرا نوروز اوقی تصاحب می‌کند. (از یادداشت‌های محمد جمعه نورگ)

گفته می‌شود که بخشی دیگری از زمین‌های برادران چهارشنبی، در ایام اقتدار قوماندان چمران، بر رویش خانه ساخته می‌شود. جمعی از موی سفیدان چهارشنبی پیش چمران رفته شکایت می‌کنند ولی چمران به شکایت آنان که حاجی حسن و چوپان حوالدار در راس آنان بوده‌اند وقعی نمی‌گذارند. (شکایت کتبی از برادران اهالی چهارشنبی به دانشنامه، فرستنده حنیف کارگر)

محمد نوری می‌گوید که وقتی جمعی از موی‌سفیدان اهالی چهارشنبی پیش چمران عارض می‌روند، چمران آنان را تهدید کرده زور تفنگ شانرا نشان می‌دهد. (محمد نوری مقیم استرالیا)

منابع: عصمت الله ابراهیمی توغلوغ، حنیف کارگر، یادداشت‌های ملا اسحاق فاضلی، یاداشت‌های محمد جمعه نورگ، پیام صوتی محمد نوری، شکایت‌نامه اهالی چهارشنبی، نقشه چهل باغتوی پشی، توسط حبیبه اکبری.

نویسنده: نادرشاه نظری، 8 جون 2023

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *