• سرقت مشروع

نوعی از تاکتیک مبارزه علیه کوچی‌ها

مشکل کوچی‌ها در هزارجات، همیشه یکی از چالش‌های بزرگ بوده است. دولت‌ها همیشه از کوچی‌ها حمایت کرده ولی به شکایت مردم محل وقعی نگذاشته است. ازین خاطر مردم از طُرق مختلفی علیه رمه‌ها و شتران کوچی چالش ایجاد کرده تا آب‌بندها، نَورها و علف‌چرهای شانرا از پایمال شدن مواشی و شترها تا حدی حفظ کنند. (به مدخل میرزمان کوچی مراجعه شود)

مردم محل برای جلوگیری از مراتع و کشت و کارشان در دفاع از هجوم ستوران و چهارپایان کوچی، عیاران و طراران را تولید و پرورانده‌اند. از جمله، برگیت اسحاق داود، محمدعلی توب چهل باغتوی پشی، محمدعلی کوچک اُوت‌قول، جنگوخان دهمرده، محمد جمعه معروف به موشی از میسه چهل باغتوی پشی، محمد سرور معروف به «سَوَی»، از قوبی جوی نام برد.

یکی از شِگرد‌های خاص این عیاران، کمین شبانه ‌و مخفی‌شدن در درون گودالی بنام خزک پوشک بوده که در مسیر رمه‌های کوچی، زمین را مثل گور چاله می‌کندند. زمانی‌که رمه می‌رسید، با پوستین گوسفند همراه رمه حرکت نموده و در جاهای مناسب، دو سنگ ریزه را در میان دو شنگول پای هر گوسفندی قرار میدادند. فرصت که می‌یافتند، گوسفندان را در کنار سنگ یا شیله و بوته، هدایت می‌کردند که از دید چوپان‌ها پنهان بماند. چون ریزه سنگ‌ها در وسط دو سُم گوسفند گیرمی‌کرده، گوسفندان حرکت نکرده آرام می‌گرفت و به این ترتیب با خودشان می‌بردند.

شِگرد دیگری محمد جمعه موشی این بوده که خودش را لوچ می‌کرد تا سگ‌های کوچی را بترساند و از پارس کردن شان جلوگیری کند. سگ‌ها چون از آدم‌های عریانی که به‌صورت چهارپا راه بروند، می‌ترسد و هرگز اقدام به عوعو نمی‌کند. بناً محمد جمعه موشی وقتی اینگونه وارد محل کوچی‌ها می‌شده، کنار غژدی یا زیر ‌پالان شتر خودش را مخفی می‌کرد تا در فرصت مناسب، آنچه که لازم داشت با خود گرفته از خیل کوچی‌ها بیرون می‌آمد.

خاطره دیگری که از موشی نقل می‌شود این است که تفنگ یازده تیره یکی از ساکنان جنگلی، (جنگلی ناوه متعلق به ولسوالی خاکیران) به دل رفیقش چنگ می‌زند و حسرت بدست آوردن آن را می‌کند. پس موضوع را با موشی در میان میگذارد. موشی می‌گوید لالایت اگر زنده بود، برایت میاره.

در زمان غروبِ یکی از روز‌ها که موشی از مسیر آبراه وارد قلعه می‌شود، می‌بیند که صاحب تفنگ تازه از مسافرت آمده و در استراحتگاهش لمیده است. موشی خودش را در نزدیکی خانه او پنهان می‌کند و خوب که تاریک می‌شود، خودش را در زیر یک سبد کلان، به محل خواب صاحب خانه می‌رساند. وقتی زنش پهلویش می‌آید، وارد گفتگوی معاشقه‌آمیز جنسی می‌شود و موشی از زیر سبد گوش می‌کند.

زن و مرد وقتی مشغول خانه‌داری می‌شود، موشی آهسته از زیر سبد بلند شده سرانجام تفنگ را با یک شگرد بدست آورده محل را ترک می‌کند. ازینگونه تاکتیک‌ها برای مجبور کردن‌ کوچی‌ها که منطقه را ترک کنند، زیاد استفاده می‌کرده‌اند.

می‌گویند، زمانی‌که یکه‌تازی خیل‌های کوچی در بعضی از مناطق هزاره‌نشین و نوارمرزی زیاد می‌شد، هزاره‌ها می‌گفتند، خدا مهربانه سوی باز می‌آیه. یعنی سرور سوی می‌آید و انتقام ما را از شما می‌گیرد.

پدرکلان من (ن. نظری) استاخدانظر نیز از پامال شدن کشت و کارشان توسط شتران کوچی قصه می‌کرد. یادم مانده که او گفت، وقتی پیش دولت از کوچی‌ها شکایت کردیم هیچ رسیدگی نکرد. پس از آن اهالی قریه روشنگ، گردو و پامک میان شان قسم کردند که یک راس شتر کوچی را دزدی کنند. گفت که در یک شب رفتند یک شتر کوچی را دزدیده آوردند. از تمام خانه‌های هرسه قریه، هرخانه یک یک نفر بودند. شتر را فوری ذبح کرده گوشت شانرا به خانه‌ها تقسیم کردند. میان شان قسم کردند که به هیچ کسی چیزی نگویند. فردایش کوچی‌ها در جستجو برآمدند ولی چیزی نیافتند. بعد به دولت شکایت کردند و از مالستان هیئت به منطقه آمده از همه پرسیدند و همه جا را گشتند. وقتی هیچ سرِنخی بدست نیاوردند، رفتند و دو روز بعدش کوچی‌ها شتران و رمه شانرا از منطقه بردند. (ن. نظری. نقل از پدرکلانم استاخدانظر روشنک)

منبع: یاداشت‌های محمد جمعه نورگ.

گرد‌آوری: ظاهر نور.

فرستنده: حنیف کارگر.

اصلاح، ویرایش و اضافات: نادرشاه نظری، 28 آپریل 2023

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *