از بناهای تاریخی حصارِ مقاوت
دولت پلاد (پدر کلان طایفه نورگ، طایفه مدگ و طایفه کاکاخیلهای مقصود) برای ساختن یک دژ دفاعی، اقدام به ساختن قلعه تسخیرناپذیر میکند. نیاز به تعمیر یک حصار، از آنجا احساس میشود که مردم مالستان چندین بار بر مناطق پشی و منجمله چهلباغتوی پشی حمله کرده و منطقه را غارت میکرده است. چنانکه پدر کلان قلدی معروف به «چوری»، در همان سال حمله مالستان در حال فرار متولد شده و اهالی آن ناحیه توسط مهاجمین مالستان مورد چور و چپاول قرار گرفته و ازین خاطر نام این طفل را «چوری» گذاشته است. (مراجعه شود به مدخل، ساکنان بومی چهل باغتوی پشی درین کتاب)
دلیل اساسی حملات مالستانیها این بوده است که بنا به یادداشتهای محمد جمعه نورگ، ملک اصلی چهلباغتوی پشی و همچنان دیگر مناطق پشی، در اصل از مالستانیها بوده است. قبل از اینکه طایفه پشی درین ناحیه اسکانگزین شده باشد، مالستانیها ساکنین بومی این مناطق بوده است. چنانکه قبرهای سید امت دوست و علی (پدرکلانهای چهل باغتوی پشی) در منطقه گنبد بابه میباشد.
بقول محاسن سفیدان منطقه و همچنان یادداشتهای محمد جمعه نورگ، نیاکان چهلباغتوی پشی، اصالتاً از گزگِ تاناچو بوده و در جریان نقل مکانهای تدریجی به سمت هیچه و بابه و از آنجا به چهل باغتوی پشی کوچ کردهاند.
با توجه به جنگهای مستمر و فرسایشی که چهلباغتوی پشی با مالستان داشته است، دولت پلاد تصمیم میگیرد یک دژ مقاومت بر فراز کوه «خاشهجای کاکی»، واقع در تپه بلندی که میان نورگ، میسه و آسیابخانه موقعیت دارد بسازد. وقتی تصمیم ساختن این قلعه نهایی میشود، در یک حرکت اجتماعی و آشار عمومی، سنگ و گِل آنرا جمع نموده بنای آنرا آغاز مینمایند. سنگهایی که جمع شده تا حالا بر بالای تپه موجود است و گِلِهایی که غربال کردهاند در سمت قبله قبرستان قریه میسه نمایان میباشد.
گفته میشود که پس از جمعآوری سنگ و گِل و اقدام قلعه، ناگهان مردم محل دولت پلاد را ازین کار بهدلیل اینکه درین قلعه آب وجود ندارد منصرف میکنند و قعله در بلندی تپه نورگ ساخته میشود. بناً بار دیگر به کمک آشاری مردم، قلعه زیبایی در پشت کاریز نورگ میسازند و نام آنرا تپه شاه مردو (شاه مردان) میگذارند. این قعله سالهای متمادی مورد استفاده قرار میگیرد و مردم به پاس احترامی که به پدرکلان خود، دولت پلاد داشته است، همه ساله بهپای آن گرد میآمدند و با نذر نانهای تنوری، آنرا تقسیم کرده به ارواح بابه کلان خودشان درود و فاتحه نثار میکردند.
این قعله تا دیرزمان باقی بود، اما بخاطر قدامتی که داشت، بر اثر فرسایش طبیعی و فرسودگی تدریجی در معرض آفات طبیعی مثل باد و بارش قرار گرفت و از بیتوجهی مردم از میان رفت و آثارش محو و نابود گردید.
نسلهای گذشته، بنا به احترام سنت تاریخی که به اجدادشان داشتند، از دور و نزدیک سالِ یک بار بهپای این قعله گردهم آمده زیارت میکردند و با ادای حرمتی که به اجداد شان میکردند، نام آنرا ایرمه شاه مردو گذاشته بودند.
چنانکه اهالی طایفه نورگ، مدگ و مقصود، متعلق به اولاد عالم و دولت پلاد؛ در فصل تیرما (خزان) یک فطیر نان خشک و در فصل بهار، یک کاسه نان تر میآوردند و به ایرمه شاه مردو جمع شده میله میکردند. چنین نذورات و تجمع دستهجمعی را، برای خیر و برکات، سلامتی و اتحاد مردم چهل باغتوی پشی میدانستند.
گرچه قریههای دوردست ازین رسم سنتی فاصله گرفتند، اما اهالی قریه نورگ تا امروز این رسم نیاکان شانرا بخوبی حفظ کرده و هرسال یک روز جمعه، توسط ملا امام مسجد، اعلان میشود و بعد از صرف طعام، برای نسلهای فعلی و آینده دعا میکنند.
منابع: در یادداشتهای محمد جمعه نورگ، روایت کنندگان از زبان استا خدانظر روشنگ، علیاحمد معروف به آته مختار، غلام رضا اوقی نورگ، زن محمد شفای بیو و باباعلی نورگ نیز آمده است.
نقل روایتها، از یاداشت محمد جمعه نورگ روایت.
فرستنده: حنیف کارگر.
تنظیم و ویرایش: نادرشاه نظری، 18 مارچ 2023