• آزادی بیان

گفتمان و مناظره

آزادی گفتار و بحث‌های دینی و عقیدتی، در چهل باغتوی پشی، سابقه تاریخی داشته و از دیر زمانیست که این آزادی گفتار تا حدودی به‌شکل سنتی وجود داشته است. چون حکومت‌های دینی شریعت‌ساز درین مناطق دوردست افغانستان سابقه زیادی نداشته است، آموزه‌ها و احکام دین نیز درین مناطق، ‌شکل اجبار بخود نگرفته است. چنانکه اولین ملای چهل باغتوی پشی، شیخ محمد شریف، فرزند عطاالله، نواسه ظلال بیگ، از قریه قلدی بوده است. (نگاه شود به مدخل شیخ محمد شریف)

پس از شیخ محمد شریف، مدارس دینی و آموزه‌های مذهبی، در شکل منسجم‌تر و سازمان یافته‌تر توسط ملاخداداد شاجوی، مولوی خدارحم سیاه‌زمین، ملامحمد جمعه مدگ، شیخ محمد تقی قلدی تأسیس گردیده است. (مراجعه شود به مدخل مدارس و مکاتب چهل باغتوی پشی)

به این ترتیب، کل سابقه تاریخی احکام دینی در چهل باغتوی پشی، به صدوبیست سال می‌رسد و قبل از آن درین خطه، آزادی‌های سنتی از نوع فرهنگ بودایی رایج بوده است.

در فرهنگ بودایی، آزادی عقیده از بدیهیات بودایی‌هاست و یک بودایی می‌تواند در عین‌حالی که بودیست باشد، به عقاید دینی دیگری هم باورمند باشد. پس به‌نظر می‌رسد که این آزادی‌های بیان که در چهل‌باغتوی پشی، رایج بوده است، جُزای از فرهنگ بودایی باشد.

نگارنده از اوایل نوجوانی به‌یاد دارد که بحث‌ها و مناظره‌ها پیرامون مسایل دینی و مذهبی در میان افراد مختلف رایج بوده و ملاها را به چالش می‌کشیدند. این مناظره‌ها چه در قالب درون دینی و چه برون دینی؛ همچون نقد و اصلاح دینی؛ در چهل‌باغتوی پشی مرسوم بوده است. از چهره‌های شاخص این افراد که با شیخ‌ها درباره سخت‌گیری آموزه‌های دینی بحث و تبادل نظر می‌کردند، ملاصادق چو، کربلایی نوروزعلی میسه، مامورسلمان غوذبه، چمن مهتر نورگ و خیلی از افراد اندیشمند و تجددگرا بودند.

پس از کودتای هفت ثور و آغاز جنگ‌های مقاومت، فضای کشور بیشتر سیاسی و مباحثه‌برانگیز شد. ظهور سازمان‌های مسلح و احزاب سیاسی مختلف، دامنه این بحث‌ها را وسعت بخشید و دسته‌های کتاب‌خوان در چوکات گروه‌های چپ و سوسیالیست پدیدار گشت. جزوه‌های درباره نقد و اصلاح مبانی سیاسی در دین توسط گروه‌های منسوب به چپ در میان افراد باسواد جامعه توزیع می‌شد و برخی از جوانان باسواد را انگیزه می‌داد تا به مکاتب فکری رو بیاورند.

برخی از کتاب‌ها و جزوه‌هایی که درباره نقد دینی چاپ شده بود، در میان حلقات کتاب‌خوان، پخش و توزیع می‌شد. چهل‌باغتوی پشی، تا حدی متفاوت‌تر از باقی مناطق جاغوری بوده و از زمانی‌که احکام مذهبی و عالمان دینی در جامعه جا باز کرده است، هیچ محاکمه و مجازات شرعی فیصله نشده است. همچنان درین خطه نه حکم سنگسار و دست‌بریدن اجرا شده و نه هم مرد و زنی شلاق خورده است.

آزادی‌های بیان و بحث‌های درون دینی و برون دینی، میان اعضای چهل‌باغتوی پشی در شکبه‌های اجتماعی نیز رایج بوده است. نگارنده مدتی را در وبلاگ‌های مربوط به بچه‌های چهل‌باغتوی پشی، با عالمان دینی این منطقه و دیگر تحصیل‌یافته‌های محل و خارج از محل، بحث و تبادل‌نظر می‌کردیم.

از سال‌های 2007 که وبلاگ رایج شده بود، با جمعی از روحانیون حوزه علمیه قم مثل علی جمعه مظفری، مرحوم یونس افضلی، شیخ برهانی بابه، عزیزالله رحیمی و جمعی دیگر از عالمان دینی، در وبلاگ‌های آیینه، آزادی اندیشه، گفتمان دینی و غیره، پیرامون مسایل سیاسی، اجتماعی و بحث‌های دینی و عقیدتی، مناظره و گفتگو می‌کردیم. بخشی ازین بحث‌ها هنوز در آرشیف وبلاگ‌ها موجود است.

با ظهور گروپ‌ها و رایج شدن جلسات آنلاینی،‌ میان فرزندان چهل‌باغتوی پشی از سراسر جهان، مناظره‌ها و مباحثات سیاسی و فرهنگی، ابعاد گسترده‌تری گرفت و گسترش این بحث‌ها، فرهنگ بردباری و تلورانس را بیشتر رایج و نهادینه ساخت.

نقد دین و گفتمان برون دینی در افغانستان، ابتدا در چوکات مباحثات سیاسی به‎شکل بسیار خام و آماتوری، توسط اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان صورت می‌گرفت. پس از آن، مائوئیست‌های چپ‌ نیز همانند خلقی‌ها و پرچمی‌ها، به‌شکل سطحی و ناپخته، بحث‌هایی در نقد اسلام سیاسی براه می‌انداختند. از جمله، گفته می‌شود که اکرم یاری با شیخ شریفی اوتقول و شیخ مبلغ بهسود، بحث‌های کرده است، ولی جزئیات آن بحث‌ها مشخص نبوده و هیچ سندی درین باره موجود نیست.

برخی از کتاب‌ها، منجمله کتاب 23 سال، از سال‌های 1365 در افغانستان به‌شکل مخفیانه توسط گروه‌های چپ افغانستان دست بدست می‌شد و قبل از آن هیچ سند کتبی در رویکرد انتقادی دین به‌چاپ نرسیده بود. کتاب‌های دیگری در نقد اسلام، توسط نویسندگان ایرانی و نویسندگان عرب به چاپ رسید. مثل بازشناسی قرآن، الله اکبر، شیعه‌گری و امام زمان، اسلام و مسلمانی، تولد دیگر وغیره.

بعضی ازین کتاب‌ها، در کنار کتاب‌های سیاسی، مثل چگونگی رشد بورژوازی در افغانستان، از صادق یاری و نشرات سوسیالیستی برای اعضا و هوداران چپ توزیع می‌شد.

قبل از کتاب 23 سالِ علی دشتی، حتا یک جزوه‌ای نیز چه توسط حزب دموکراتیک خلق و چه توسط مائوئیست‌ها، که درباره بینش انتقادی دین نوشته شده باشد، وجود نداشت. وقتی بحث‌های سیاسی، پیرامون رویکرد انتقادی دینی مطرح می‌گردید، به بعضی از نقل قول‌های مارکس و لنین که انتقاد تندی از دین کرده بودند، بسنده می‌شد.

درین اواخر که شبکه‌های جمعی و گروهی وسعت یافته است، بحث و مناظره میان بچه‌های چهل‌باغتوی پشی و دیگر افراد علاقه‌مند از سراسر جهان گسترش یافته است. از جمله در گروپ مجمع فعالانِ چهل‌باغتوی پشی و دیگر گروپ‌های وایبری و واتسابی، بحث‌هایی درباره نقد و اصلاح دینی توسط آزاد اندیشان، همراه جمعی از روحانیون جریان دارد.

نقد اسلام سیاسی و همچنان نقد بنیاد‌های تفکر دینی در افغانستان به‌صورت علنی هیچ سابقه نداشته است. قبل از سال‌ دوهزار، هیچ نویسنده‌ای در افغانستان به‌شکل علنی و آشکار، به نقد دین نپرداخته بود. پس از ظهور شبکه‌های اجتماعی و روی‌کار آمدن دموکراسی غیر ساختارمند در افغانستان، گفتمان تجددخواهی و نقدِ ساختار دین در امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، از جانب‌ آزاداندیشان؛ با نام مستعار صورت می‌گرفت. در حالیکه مخاطبان آنها که عالمان دینی سنتی بودند، همیشه علنی بحث می‌کردند.

از سال 2004 که مناظره‌ها از طریق پالتاک برگزار می‌گردید، شرکت کنندگانی که بحث‌های شان رویکرد انتقادی به دین اسلام داشت، از اسم مستعار استفاده می‌کردند، اما بحث میان بخشی از روشنفکران و تحصیل‌یافته‌های چهل باغتوی پشی با عالمان دینی و هواداران شان، چه در وبلاگ‌ها و چه بعد‌ها در گروپ‌هایی که به‌صورت شفایی جریان داشت، کاملاً رسمی و علنی دایر می‌شد.

گرچه اینگونه بحث‌ها مشکلات خودش را به‌دنبال داشت و برای طرفین حساسیت‌برانگیز بود، ولی باتوجه به سابقه آزادی‌های گفتار و بیان در چهل‌باغتوی پشی، روند این مناظرات، به چالش‌های جدی مواجه نشد. این در حالی بود که سراسر ولایات افغانستان، بخصوص کابل پایتخت افغانستان، پیوسته با چنین دوسیه‌هایی گرفتار بود. به‌طور نمونه چند مورد آنرا مثال می‌زنم:

در سال 2006، شخصی به‌نام عبدالرحمان در کابل به دین عیسویت گروید و به اعدام محکوم شد. درین میان نهاد‌های حقوق بشری و منجمله سازمان ملل نیز بیانیه صادر کرده اعدام عبدالرحمن را طبق ماده 18 اعلامیه حقوق بشر محکوم کرده از دولت حامد کرزی خواست او را آزاد کند. سرانجام عبدالرحمان با پا درمیانی نهاد‌های حقوق بشری رها شده و از ترس به سفارت ایتالیا پناهنده شد.

آقای پرویز کامبخش، دانشجوی رشته ژورنالیسم، در سال 2007، در مزار شریف، توسط پولیس دستگیر شده و دادگاه او را بخاطر یک مقاله‌ای که درباره حقوق زن در اسلام نوشته بود، به‌جرم توهین به اسلام به بیست سال زندان محکوم کرد. بعداً رئیس جمهور کرزی، او را به‌خاطر فشارهای حقوق بشری عفو کرد، ولی او نیز فوری کشور را ترک کرده به یکی از ممالک غربی پناهنده شد.

آقای غوث زلمی، در سال 1386، که قرآن را بدون متن عربی آن به فارسی ترجمه کرده بود، به‌جرم اهانت به قرآن کریم، به بیست سال زندان محکوم شد.

در سال 1995، دین محمد قریشی دادستان افغانستان، موسی صیاد، 45 ساله و احمدشاه 50 ساله را به‌جرم گرویدن به مسیحیت به حبس ابد محکوم کرد. بیژن فردریک فرنودی، سخنگوی کمیتۀ بین المللی صلیب سرخ، محکومیت این نفر را غیر عادلانه خواند و گفته است که با این دو نفر در زندان شان ملاقات کرده است.

با توجه به فضای نامناسبِ آزادی اندیشه و بیان در سراسر کشور، حداقلِ آزادی گفتار در چهل‌باغتوی پشی، سبب شده است که تلورانس و بردباری در میان تمامی اقشار جامعه رایج گردد و در طول حاکمیت‌ قدرت‌های متفاوت و گونه گون، هیچ دوسیه‌ی اتهام‌زنی به کفر و الحادگرایی در چهل‌باغتوی پشی باز نشد. در حالیکه در باقی ساحات جاغوری، مالستان و دیگر مناطق هزارستان و کل افغانستان، پیوسته چنین کیس‌هایی بوده است.

نادرشاه نظری، 31 مارچ 2023

سهام:

پست مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *